26 صفحه word
جنبش زنان به تغییرات بسیاری در جوامع غربی منجر شده که از آن دست می توان به شرکت در انتخابات و داشتن حق رای ، استخدام گسترده زنان با حقوق مساوی ، حق طلاق بدون عیب و نقص ، و حق اخذ تصمیمات شخصی با توجه به بارداری از جمله دست یابی به وسایل جلوگیری و یا سقط جنین بی خطر ، و موارد دیگر اشاره کرد .هنگامی که جوامع غربی با اصول زنان موافق شدند ، برخی از این ایده ها دیگر تنها مختص زنان نبود . برخی باورها که در آن زمان بنیادی و اساسی بود مانند حقوق مساوی برای کارمساوی در زمان مساوی ، هم اکنون مسیر اصلی تفکرات سیاسی است . امروزه در جوتمع غربی تقریباً هیچکس در باره ی حق رای زنان تحقیق نمیکند و این مفهومی است که تا 100 سال قبل کاملا غیر عادی به نظر میآمد.
طرفداران حقوق زن تقریباً طرفدار استفاده از زبان غیر جنسی به عنوان مثال در استفاده از لفظ خانم برای ارجاع به زن مجرد یا متاهل و یا استفاده طعنه آمیز اصطلاحherstory به جای history هستند . آنها همچنین طرفدار استفاده از زبان جنسی در مواردی چون لفظ humanity به جای کلمه mankind یا استفاده از she , he به جایhe در مواردی که جنسیت مشخص نیست می باشند. این می تواند به عنوان تغییردر زبانی که به عقیده ی برخی طرفداران حقوق زن با جنسیت اشباع شده محسوب شود. به عنوان مثال در زبان انگلیسی ضمیر جمع he و یا his ( (the child should have his paper and pencil میباشد که مانند ضمیر مذکر است ( the boy and his truck ) . به هر حال با در نظر گرفتن تجزیه ی بعد از استعمار بیشتر زبانها غیر از زبان انگلیسی ممکن است چنین نمونه ی ضمیری را نداشته باشند و بنا براین تغییر زبان برای برخی طرفداران حقوق زن اهمیت چندانی ندارد. با اینحال زبان انگلیسی روز به روز جهانی میشود و مسئله ی زبان از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
روابط
جنبش زنان مسلماً بر طبیعت روابط جنسی با جنس مخالف در جوامع غربی و دیگر جوامع تاثیر گذار بوده، در حالی که این تاثیرات به طور کلّی مثبت بوده است. برخی بر این باورند که این تغییرات تاثیر منفی بر معنویات و اخلاقیات دارد ، در نتیجه این تغییرات ، زنان و مردان میبایست با این شرایط نسبتاً جدید وفق پیدا کنند که این شرایط گاهی باعث میشود آنها درباره ی نقش و هویت خود دچار اشتباه شوند.
اغلب از آن فرصت های جدیدی به دست می آورند اما برخی از تلاش برای زنده نگهداشتن آنچه هویت زن فوقالعاده خوانده میشود رنج میبرند و برای بدست آوردن تمامی آن در تقلا هستند بدین معنی که در پی ایجاد توازن بین خانواده و شغل خود هستند . بیشتر طرفداران حقوق زن جامعه شناس این امر را به خاطر کمبود وسایل مراقبت کودک سرزنش میکنند در حالی که این مسئولیت تنها به عهده ی زنان است . با این حال جامعه شناخت مسئولیت مردان در سازماندهی مسائل خانوادگی را آغاز کرده ، همانطور که در کشورهای شمال اروپا مثل سوئد دیده میشود که به جای مرخصی های پدرانه و مادرانه تعدادی مرخصی های والدینی است که هر دو ، مادر و پدر ، از آن استفاده میکنند. این سیستم سوئدی به خانواده ها امکان میدهد تامسئولیت بهتر کودکان را برای خود انتخاب کنند . در کشور هایی مثل انگلستان که اکثر مرخصی ها باید توسط مادر گرفته شود، دولت مادران را تشویق میکند تا بیشترین سهم را در مراقبت از کودکان به عهده بگیرند .
همچنین با پیدایش دومین موج از طرفداران حقوق زن تغییراتی نیز در طرز نگرش به اخلاق و رفتار جنسی به وجود آمد و زنان ( the pill ( بیشتر کنترل بدن خود را در اختیار داشتند و قادر بودند سکس را با آزادی بیشتر نسبت به آنچه پیشتر در جامعه مقبول بود تجربه کنند .