قرآن کریم و نشانه های ظهور حضرت مهدی
رسول اکرم و نشانه های او
شب معراج ونشانه های ظهور
حضرت امام محمد باقر و نشانه های ظهور
ارگ کریم خان در ابتدای خیابان کریم خان شیراز واقع است.کریم خان تصمیم گرفت به تقلید از صفویان در شیراز میدانی وسیع را بنیان گذارد.در شمال میدان, دیوان خانه کریم خان-در شرق آن بازار وکیل-در جنوب آن حمام و مسجد وکیل-در جنوب غربی آن باغ- و در غرب آن ارگ و اندرونی را می سازد. این بناها توسط قاجار مورد دست درازی و تصرف واقع شد و شکوه گذشته اش از دست رفت. ارگ اندرونی ، کاخ سلطنتی کریم خان و خانواده اش بوده که در زمینی به مساحت 12800متر مربع با حدود 4000متر مربع زیر بنا در غرب میدان توپخانه قدیم واقع است در چهار گوشه ارگ، چهار برج مدور سه طبقه قرار گرفته است که ارتفاع آنها حدود 14 متر می باشد و ارتفاع دیوارهای ارگ نیز به 12 متر می رسد. معماری ارگ به شیوه اصفهانی و عمده مصالح در بنای ارگ سنگ و آجر استدر بالای ورودی اصلی، کاشیکاری از نوع هفت رنگ مشتمل بر صحنه نبرد رستم و دیو سفید مربوط به دوره قاجاریه است.بعد از ورودی در بخش داخلی, هشتی قرار گرفته است. در بخش شمالی حیاط خلوتی به اضافه چند اطاق کوچک قرار دارد.
گرد اوری شده در 25 صقحه با فرمت ورد قابل ویرایش
چکیده
مفهوم «تربیت» درتعالیم وحی و سنت نبوی، بر پرورش استعدادهای درونی انسان و فراهم ساختن زمینه رشد استعدادهای آدمی دلالت می کند. به عبارت دیگر، در تربیت، عنایت و اهتمام به پیشبرد تمایلات فطری و استعدادهای متنوع متربی لحاظ شده؛ و تربیت نیز، در صورتی ثمربخش است که با عمل و کوشش متربی همراه باشد.
غالب متفکران در تبیین اهداف ، به افقهای دور دست وادی تربیت و عنوان هدفهای غایی یا دراز مدت ، اهمیت ویژه ای می دهند و آن ها را دارای اولویت می دانند و در مراتب بعدی به ارائه هدفهای میانی (میان مدت ) و نیز هدفهای مرحله ای (کوتاه مدت ) می پردازند.
اصول تربیت یکی از مقولههای بحثانگیز تربیت است؛ بهگونهای که افراد مختلف بهدلیل در اختیار نداشتن تعریف و ملاک صحیحی از اصول، بحثها و مفاهیم گوناگون و نامتجانس تربیت را تحت عنوان اصول طبقه بندی کردهاند. لذا برای سر و سامان دادن به بحثهای پراکنده درباره اصول تربیت و بهکارگیری اصول در تعیین اهداف، روشها، محتوی و ارزشیابی فرایند تربیت، ارائه تعریفی دقیق از اصل تربیتی ضروری است.
در مقاله حاضر برآنیم که به بررسی تربیت از دیدگاه قرآن کریم ،حدیث،سنت و سیره و بررسی تربیت از دیدگاه نهج البلاغه پرداخته و اهداف غایی تربیت اسلامی را از دیدگاه قرآن و حدیث مورد بررسی قرار دهیم. و در نهایت به دیدگاه های فلسفه اسلامی در تعلیم و تربیت متقدم و متاخر پرداخته و نقش تربیت دینی را در اخلاق فردی و اجتماعی مورد بازنگری قرار دهیم.
کلیدواژه :
تربیت اسلامی،دین،اسلام،نهج البلاغه،فلسفه،اخلاق
17 صفحه
فایل ورد
قابل ویرایش
فهرست
عنـــــــوان
صفحه
چکیده
1
مقدمه2
عاقبت روابط نامشروع در کلام رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم
3
دست دادن با زن نامحرم
6
سخن گفتن با زن نامحرم
7
زنا و روابط نامشروع از دیدگاه قرآن8
نکته ها
8
مفاسد زنا در روایات
9
زنا، از بزرگترین گناهان کبیره است
11
پیش از ورود اجازه بگیرید!!
13
نتیجه گیری
16
منابع
17
تعداد صفحه: 19
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
تاثیرپذیری انسان از اغوای شیطان
تفاوت انسان با شیطان در ماده خلقت
انسان در معرض دشمنی شیطان
نهی شدن انسان از پیروی شیطان
نفوذ شیطان به انسان
فریب کاری شیطان
خدعه شیطان
هدف شیطان از فریب انسان
ترغیب انسان توسط شیطان
دشمن گرفتن شیطان
انسان مورد خیانت شیطان
هدف از مهلت خواهی شیطان
دشمنی شیطان و انسان
رابطه انسان و شیطان در احادیث
منابع
تاثیرپذیری انسان از اغوای شیطان
قال فبمآ اغویتنی لاقعدن لهم صرطک المستقیم• ثم لاتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم وعنایمـنهم وعن شمآئلهم ولاتجد اکثرهم شـکرین• یـبنیءادم لایفتننکم الشیطـن کمآ اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهمآ انه یریـکم هو وقبیله من حیث لاترونهم...
گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین میکنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت»
ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید (اما بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند!
تفاوت انسان با شیطان در ماده خلقت
قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طـین.
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریدهای و او را از گل!»
قال یا ابلـیس ما لک ا لا تکون مع الساجدین• قال لم اکن لاسجد لبشر خلقته من صلصال من حما مسنون.
(خداوند) فرمود: «اى ابلیس ! چرا با سجده کنندگان نیستى؟!» گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریدهاى، سجده نخواهم کرد!
و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلـیس قال ا اسجد لمن خلقت طـینا.
(به یاد آورید) زمانى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» آنها همگى سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا براى کسى سجده کنم که او را از خاک آفریدهاى»
قال یا ابلـیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرتام کنت من العالـین• قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طـین.
گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریدهای و او را از گل! »
انسان در معرض دشمنی شیطان
فازلهما الشیطـن عنها فاخرجهما مما کانا فیه وقلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو...
پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود.
یـایها الناس... ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین. .
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
.. ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین.
از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو.... .
فرمود: « (از مقام خویش،) فرود آیید، در حالى که بعضى از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود!
چنان چه مخاطب کلمه «اهبطوا» آدم و حوا علیهما السلام و ابلیس باشند، مقصود از «بعضکم لبعض عدو» دشمنی شیطان و انسان با یکدیگر خواهد بود.
..ان الشیطـن للانسـن عدو مبین.
چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!
وقل لعبادی... ان الشیطـن ینزغ بینهم ان الشیطـن کان للانسـن عدوا مبینا.
به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان به وسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد مىکند همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است!
واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه افتتخذونه وذریته اولیآء من دونی وهم لکم عدو بئس للظـلمین بدلا.
به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید! » آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران.
فقلنا یــادم ان هـذا عدو لک ولزوجک... • قال اهبطا منها جمیعا بعضکم لبعض عدو...
پس گفتیم: «ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به زحمت و رنج خواهی افتاد!
(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولی هر گاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود!
ان الشیطـن لکم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحـب السعیر.
البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حزبش را به این دعوت مىکند که اهل آتش سوزان (جهنم) باشند!
الم اعهد الیکم یـبنی ءادم ان لاتعبدوا الشیطـن انه لکم عدو مبین.
آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟!
و لایصدنکم الشیطـن انه لکم عدو مبین.
و شیطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، که او دشمن آشکار شماست!
نهی شدن انسان از پیروی شیطان
یـایها الناس... ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین. .
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
.. ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین.
از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
الم اعهد الیکم یـبنی ءادم ان لاتعبدوا الشیطـن انه لکم عدو مبین.
آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟!
نفوذ شیطان به انسان
انسان مورد هجوم شیطان از جوانب گوناگون است:
ولقد خلقنـکم ثم صورنـکم ثم قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس لم یکن من السـجدین• ثم لاتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم وعنایمـنهم وعن شمآئلهم ولاتجد اکثرهم شـکرین.
ما شما را آفریدیم سپس صورت بندی کردیم بعد به فرشتگان گفتیم: «برای آدم خضوع کنید! » آنها همه سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود. سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت»
فریب کاری شیطان
خداوند به انسانها درباره فریب کاری شیطان هشدار داده است:
یـبنیءادم لایفتننکم الشیطـن کمآ اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهمآ انه یریـکم هو وقبیله من حیث لاترونهم...
ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید.
تعداد صفحه: 22
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
مقدمه
قرآن کتاب مقدس دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده است مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزهٔ محمد و روشنترین دلیل بر پیامبری او میدانند . قرآن اصلیترین منبع وحی در اسلام به شمار میآید و به زبان عربی است. کلمهٔ قرآن در لغت به معنی “قرائت کردن» و “خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند “قرآن کریم» و “قرآن مجید» اشاره میکنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد .
محتوای قرآن در مورد خدا بر توحید و یگانگی او تأکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیکتر از رگ گردنش میداند، رابطه انسان با خدا را بینیاز از واسطه میداند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان میدهد. قرآن پدیدههای طبیعی را نشانههایی (آیات) برای خدا میشمارد؛ دین و حقیقت را یکی میداند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم میداند. قرآن قوانین و حقوق در جامعه اسلامی را نیز تعریف میکند. قرآن مؤمنان را به جهاد در راه خدا میخواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه در مورد مسکینان و یتیمان فرا میخواند . حدیث ثقلین قرآن به همراه اهل بیت دو گوهری هستند که مسلمانان باید به آن دست بیازند تا گمراه نشوند.
مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شدهاست. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفه سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب جمع گردید و نسخههایی از آن به مکه، دمشق، کوفه، و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی قرن هشتم میلادی چاپ گردیده است.
به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند “قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانههای وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونهای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.
قرآن بر تمام جنبههای زندگی مسلمانان نفوذ کردهاست. ضربالمثلهای قرآنی نهتنها در زبان عربی، بلکه در زبان مسلمانان غیرعرب نیز راه یافتهاند. علوم قرآنی شامل بررسی تنزیل قرآن، شان نزول، تلاوت، وجوه زبانی، تفسیر، اعجاز، و تاریخ میشود.
درآمد:
قرآن معجزه جاویدان پیامبر اسلام و سند زنده حقانیت راه اوست. قرآن عزیز تنها معجزه حاضر در عصر ماست که گواه همیشه صادق اسلام و راهنمای انسانها است.
از تعریفهایی که برای معجزه بیان شد برمیآید که معجزه در اصطلاح عبارت از امر خارق عادتی است که برای اثبات ادعای نوبت آورده میشود بطوری که موافق ادعا باشد و شخص دیگری نتواند مثل آن را انجام دهد بلکه همه درآوردن آن عاجز باشند. ولی با این حال معجزه امری منافی با حکم عقل یا باطل کننده اصل علیت نیست.[1]
اکنون پرسش این است که اعجاز قرآن از کدام جهت است یعنی تحدی قرآن به آوردن “ مثل» آن یعنی چه؟ و مثلیت در چه جهتی مراد است. پاسخ به این پرسش موضوع این قسمت نوشتار است. که دیدگاهها را در این زمینه بررسی میکند . این نوشتار در چند قسمت ارائه میگردد.
قسمت اولک بررسی تحدی و مبارزه طلبی قرآن کریم ( دلیل اعجاز قرآن).
قسمت دوم : بررسی دیدگاهها درباره جهت اعجاز قرآن(رمز مثل نداشتن آن9.
قسمت سوم: راز اعجاز قرآن کریم.
قسمت اول : تحدی قرآن کریم (دلیل اعجاز قرآن)
الف: آیات تحدی (مبارزه طلبی)
آیاتی که تحدی (مبارزه طلبی) قرآن در آنها مطرح شده است چند گونه است. گاهی مردم را در مورد کل قرآن و یا ده سوره آن به مبارزه میطلبد و گاهی میفرماید اگر میتوانید یک سوره مثل آن بیاورید. به این آیات توجه کنید:
“ قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذاالقرآن لایأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا »[2]
“ بگو اگر تمامی انسان و جن جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند نخواهند توانست و لو آنکه برخی آنها به کمک دیگران بشتابند»
“ ام یقولون افتریه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین » [3]
“ آیا میگویند که [ محمد (ص)] افترا میبندند (و کلام خود را کلام خدا می خواند) پس ده سوره مانند آن بسازید و بیاورید و از هر کس، غیر از خدا، میخواهید کمک بگیرید، اگر راست میگویید»
“ و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداکم من دون الله ان کنتم صادقین »[4]
“ و اگر در مورد آنچه به بنده خود[محمد(ص)] نازل کردیم شکی دارید پس سورهای از جنس آن بیاورید و گواهان خود را ، غیر از خدا بخوانید، اگر راستگویانید.»
سوره یونس آیه 38 نیز مضمونی شبیه آیه 23 سوره بقره دارد. “ فأتوا بسورة مثله » با این تفاوت که کلمه “ من» در سوره بقره هست اما در سوره یونس “ مثله» بدون کلمه “ من» آمده است. ( در مورد این نکته بعدا توضیح خواهیم داد. )
“ ام یقولون تقوله بل لایؤمنون فلیأتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین»[5]
“ یا ( آیا) میگویند او قرآن را از خود بافته است بلکه ایمان نمیآورند . اگر راست میگویند پس کلامی مثل آن ( قرآن) را بیاورند.»
هر چند که ظاهر کلمه “ مثله » این است که کل قرآن مراد باشد ولی کلمه حدیث “ کلام» شامل کمتر از یک سوره هم میشود. و لذا برخی احتمال دادهاند که مقدار معجزه بودن قرآن یک سوره و یا تعدادی از آیات است که به اندازه یک سوره باشد.[6]
تذکر: نکته جالب در آیات فوق این است: آنجایی که سخن از آوردن مثل کل قرآن یاده سوره آن است سخنی از یاری افراد به همدیگر است اما جائی که سخن از یک سوره و حدیث است مسأله شاهدان ـ و نه یاوران ـ را مطرح میکند. علت این تعبیرات شاید این باشد که در صورت اول این کاربرای یک نفر مشکل است و یا اینکه اشاره به وجود اعجاز قرآن و مراتب آن است.
ب: قلمرو تحدی قرآن: مبارزه طلبی قرآن سه نوع شمول دارد
تعداد صفحه: 25
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
چکیده
مفهوم حجاب
مبانی حجاب در قرآن
حجاب فیزیکی بدن
جلباب
علاوه بر مباحث لغت شناسی ، چند نکته ویژه نیز در آیه ی جلباب وجود دارد :
حجاب در نگاه
حجاب در گفتار
حجاب در رفتار
حجاب در قلب
نتیجه گیری
فهرست منابع و مآخذ
منابع عربی
منابع فارسی
چکیده
«حجاب و عفاف»در قاموس بشری ، واژه های آشنایی هستند که در گذر زمان از سنت به سوی مدرنیته ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است . در این میان مردان و زنان (به خصوص زنان) در مسیر تند باد حرکت به سوی مدرنیسم ، در معرض برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی قرار گرفتند تا در توسعه سرمایه داری نقش خویش را ایفا کنند .
اما با گذر زمان از هویت و شخصیت و ماهیت خود بیشتر دور شدند ، و در یک حرکت جدید با بازگشت دوباره به سوی منیت خویش و توجه به سرشت و طبیعت و احتیاجات حقیقی خودرا ، در میان معنویت ، هویت خویش را در «عفاف و حجاب» جستجو کردند .
نگاهی به مبانی «حجاب و عفاف» که برخاسته از حقایق دین و در افق بالاتر از عالم ماده تدوین و تبیین شده است ، در عصر برهنگی ، تنها پاسخ مثبت و حقیقی به نیازهای درونی و بازگشت به گرایش های فطری جامعه انسانی است که سلامت ،امنیت ، معنویت و کمال را در خانواده و اجتماع میسور می سازد ؛ و این انتخاب تنها راه رسیدن به کمال و سعادت الهی است ، مبانی و ریشه و راه های این حقیقت را می توان از بطن قرآن و روایت های اصیل اسلامی به دست آورد .
مفهوم حجاب
حجاب را از دو بعد لغوی و اصطلاحی می توان تعریف کرد که در بعد لغوی در ساده ترین تعریف حجاب به معنی پوشش و فاصله میان دو چیز معنا شده است ؛ چنان که ابن منظور می نویسد : «الحجاب :الستر ... و الحجاب اسم ما احتجب به وکل ما حال بین شیئین : حجاب ... و کل شی ءٍٍ منع شیئاً فقد حجبه ...»1 ؛ (ابن منظور ، 2000 م ، ج 4 : 36) «حجاب به معنای پوشانیدن است و اسم چیزی است که پوشانیدن با آن انجام می گیرد و هرچیزی که میان دو چیز ، جدایی می اندازد، حجاب گویند و هر چیزی که مانع از چیز دیگر شود او را حجب نموده است .»
و در کلامی دیگر خداوند منّان می فرماید : «و من بنینا و بینک حجاب.»2 (سوره فصلت : آیه 5)؛ «میان ما و شما حاجز و فاصله ای در نحله و دین وجود دارد ، نیز بدین معنا به کار رفته است .»
شهید مطهری در مورد واژه «حجاب با تأکید بر مفهوم پوشش بیان می کنند : «کلمه ی حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب . بیشتر استعمالش به معنی پرده است . این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله ی پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست ، آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد . در قرآن کریم در داستان سلیمان ، غروب خورشید را این طور توصیف می کند : «حَتّی تَورات بالحجاب»3 ، (سوره ص :آیه 32 ) «تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد .» ، پرده ی حاجز میان قلب و شکم را «حجاب» گویند .4(مطهری ، 1353 : 63)
در کتب لغت فارسی نیز برای واژه ی «حجاب» معنای مختلفی مانند : «پرده ، ستر ، نقابی که زنان چهره ی خود را به آن می پوشانند ، روی بند ، برقع ، چادری که زنان سرتاپای خود را بدان می پوشانند .» 5 (معین ، 1379 ، ج 1 :1340 / عمید ، 1367 : 557) آمده است . در کل می توان گفت حجاب به معنی پوشش ، بدیهی ترین تعریفی است که می توان به آن اشاره کرد .
«شهید مطهری در مورد واژه «ستر» و تغییر آن به «پوشش» می نویسد:« مورد استعمال کلمه ی [ستر به پوشش در مفهوم] حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدیدی است . در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقهاء ، کلمه ی «ستر» که به معنی پوشش است به کار رفته است . فقها چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند ،کلمه ستر را به کار برده اند، نه کلمه ی حجاب را . بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه ی پوشش را به کار می بردیم ، زیرا چنان که گفتیم معنی شایع لغت حجاب ، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده ی زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود . پوشش زن در اسلام ، این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد .»2 (مطهری ، 1353 : 64)
مبانی حجاب در قرآن
حجاب در کلام الله مجید در سوره های نور و احزاب به صراحت و وضوح تبیین شده است . «در این آیات شریفه حدود حجاب ، آثار و کارکردهای آن بیان گردیده است ؛ در حقیقت ، حجاب زن مسلمان به فتوای همه ی مراجع معروف تقلید در این زمان یکی از ضروریات دین است .»1 لزوم پوشیدگی زن براساس شش دلیل قطعی قابل اثبات است که هر یک به تنهایی برای اثبات ضرورت حجاب کافی است : 1- قرآن کریم ، 2- روایات شریفه ، 3- سیره ی اهل بیت علیه السلام ، 4- براهین عقلی ، 5- فطرت و طبیعت انسانی و تاریخ .
نکته مهم در بررسی حجاب از نظر دین مبین اسلام ، این است که نگرشی مطابق با فطرت و هویت حقیقی زنان است که نه تنها یک بُعدی نبوده ، بلکه همه ی ابعاد و جوانب شخصیت زن مسلمان در بُعد مادی و معنوی را مدّ نظر قرار داده است . از این روی در این مقاله حجاب تنها از دیدگاه قرآن و روایت ها مورد بررسی قرار گرفته است که حجاب فیزیکی بدن ، حجاب در نگاه ، گفتار ، رفتار و در قلب را می توان اشاره کرد .
حجاب فیزیکی بدن
این بُعد همان محوری است که مورد توجه اکثر دانشمندان ، علما ، فقها و روشنفکران بوده است . این بخش از حجاب محسوس ترین و ملموس ترین بُعد می باشد . در آیات شریفه قرآن کریم «در سوره نور و احزاب» به این بُعد از حجاب با عنوان «خُمار» و «جلباب»تأکید ویژه شده است .
تعداد صفحه: 40
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
1- حقوق شهروندی (Citizenship Rights)
1ـ1. حق (Right)
2ـ1. شهروندی
3ـ1. پیشرفت
2ـ پیشینه حقوق شهروندی
3ـ حقوق بشر و حقوق شهروندی
4ـ انواع حقوق شهروندی
1ـ4. حقوق مدنیِ حقوق شهروندی
2ـ4. حقوق سیاسی حقوق شهروندی
3ـ4. حقوق اقتصادی اجتماعی حقوق شهروندی
4ـ4 . حقوق فرهنگی حقوق شهروندی
5ـ4. حقوق قضایی حقوق شهروندی
5 ـ حقوق بشر و حقوق شهروندی و حقوق شهروندی اسلامی
1ـ5. اختلاف در نگرش به انسان
2ـ5. اختلاف در ضمانت اجرا
3ـ5. اختلاف در سنجش پیشرفت
6ـ توسعه و پیشرفت در حذف مرزها
نتیجهگیری
پیشنهادات
منابع
چکیده
رعایت حقوق شهروندی به معنای مسئولیتها و امتیازاتی که شخصِ تابع کشوری از آن برخوردار است، به عنوان یکی از شاخصههای پیشرفت در جوامع غربی مطرح میباشد. در اسلام نیز حقوق شهروندی اسلامی و عوامل پیشرفت جامعه اسلامی با توجه به مبانی و اهداف قرآنی آن در قالب شهروند جهانی اسلامی تحت عنوان خلیفه خدا در روی زمین مطرح میباشد؛ شهروندی که با کرامت اخذ شده از خداوند در راستای برقراری جامعه توحیدمحور با حفظ ارزشهای الهی ـ انسانی در پهنای دنیا متعهد است. بر همین اساس، بررسی مؤلفههای تشکیلدهنده حقوق شهروندی اسلامی و غیر اسلامی و ارتباط آن با حقوق بشر لازم و ضروری مینماید. گزارش قرآن از دنیا و ارتباط آن با آخرت و محوریت خداشناسی وتوحید عبادی و نقش و اهمیت آن در پیشرفته دانستن جوامع اسلامی از دیگر مباحث مهم میباشد. مسئولیت حاکمیت و دولتها در برابر رعایت، حفظ و توسعه پایدار حقوق شهروندی اسلامی در زمینه حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی ـ اجتماعی، فرهنگی و قضایی و همچنین تعهد آحاد جامعه بشری در مقابل آن از جمله مباحثی است که در این نوشتار مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
واژگان کلیدی: قرآن ، حقوق شهروندی، حقوق بشر، جامعه پیشرفته اسلامی، مسئولیت شهروندی
مقدمه
حس استعلایی که در وجود انسانها به ودیعه الهی نهاده شده است، عاملی است که حرکت مستمر انسان را برای رسیدن به کمال، توجیه و تأکید میکند. همین امر باعث گردیده است که انسان به دنبال شناخت خود، محیط اطراف خود و خالق خود باشد. چگونگی تعامل و ارتباط این سه امر همیشه مورد توجه انسانها بوده است. در همین ارتباط، جایگاه جوامع انسانی و حرکت رو به جلوی آن بر اساس مبانی فکری از دیگر موضوعاتی است که اندیشمندان را به خود مشغول نموده است و بیشک، این حرکت در جوامع، نیازمند شناسایی مردم، حقوق و تکالیف آنها و شناخت دولتهای حاکم و نقش آن در توسعه و پیشرفت است. حقوق شهروندی قبل از میلاد حضرت مسیح8 نزد اندیشمندانی چون افلاطون و ارسطو مورد توجه بوده است. دنیای غرب که خود را طلیعهدار حمایت از این حقوق میداند، در ادوار مختلف، مؤلفههای آن را مورد ترمیم و بررسی قرار داده است که در حقوق معاصر، دو فاکتور اصلی در حقوق شهروندی مطرح نموده است و تضمین آن حقوق و توسعه جوامع بر اساس آن حقوق را به عنوان شاخص پیشرفت مطرح نموده است. اما آیا ملاکات و شاخصهای پیشرفت در جوامع غربی مورد پذیرش اسلام است یا خیر؟ اسلام در صورت ردّ این ملاکات، چه شاخصههایی را طرح نموده است؟ وضعیت حقوق شهروندی در غرب به چه صورت بوده است؟ پاسخ به این پرسشها ضرورت تحقیق حاضر را روشن مینماید. مراجعه به قرآن و آموزههای قرآنی در معرفی حقیقی جوامع انسانی با توجه به سنتهای حاکم بر آن، بیشک ما را در ارائه نظریههای مطرح در این زمینه، هدایت و در تنظیم قوانین مرتبط به حقوق شهروندی در تمام ساحتها و نحوه اجرای آن کمک مینمایید.
1- حقوق شهروندی (Citizenship Rights)
1ـ1. حق (Right)
در لغت عربی برای حق و همچنین مشتقات آن معانی مختلفی ذکر شده است و در علم فقه، حقوق و حتی فلسفه تعریفهای گوناگونی ارائه شده است، لکن در لغت عرب میتوان آن تعاریف را به یک معنا بازگرداند و آن معنا به اعتبار وجه مصدری حق «ثبوت» و به اعتبار وجه وصفی آن «ثابت» میباشد (گرجی، حق و حکم و فرق میان آنها، 29:1364)؛ از این رو، بر هرچیزی که دارای نوعی ثبوت و وجوب است، حق اطلاق میگردد (ابن منظور، لسان العرب،10:1405/50 ؛ فراهیدی، کتاب العین، 3:1409/6). چه ثبوت آن حقیقی باشد مانند وجود خداوند سبحان و یا اعتباری باشد مانند خیارات. در اصطلاح فقه و حقوق نیز حق عبارت است از توانایی خاصی (از جهت قانون یا عرف) که برای کسی یا اشخاصی نسبت به شخصی (مانند حق قصاص) یا چیزی (اعم از عین منفعت یا عقد) اعتبار شده است که صاحبان یا صاحب حق (ذو الحق) به مقتضای آن توانایی میتوانند در آن شیء یا شخص تصرف نمایند. در واقع، حق مرتبهای ضعیف از ملکیت است (طباطبایی یزدی، حاشیه کتاب المکاسب، 92: 1423). در علم حقوق نیز حق به توانایی شخص بر چیزی یا کسی گفته میشود (جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، 1378: 1669).
نمونه سوال تا 3 ترم همراه با پاسخنامه