کل فایل : 105 صفحه
فصل اول
کلیات (طرح تحقیق)
فصل دوم
شیطان
فصل سوم
انسان
فصل چهارم
رابطه انسان و شیطان از دیدگاه قرآن و روایات
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهاد های تحقیق
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی دیدگاه اسلام در رابطه با انسان و شیطان انجام و در آن تلاش گردیده تا به این سوال پاسخ داده شود که از نظر اسلام چه رابطه ای بین انسان و شیطان وجود دارد؟ تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و روش بکار رفته در این مطالعه، اسنادی(کتابخانه ای) و جمع آوری اطلاعات و مطالب از طریق فیش برداری بوده است. نتیجه این بررسی ها نشان داده است که وجود شیطان در هدفمندی نظام آفرینش بی خیر و بی سبب نیست زیرا وجود شیطان برای اضلال، در همین حد که با اختیار و آزادی انسان ها ناسازگار نباشد، در نظام احسن جهان هستی سودمند است؛ زیرا اگر وسوسه نبود و راه گناه بسته بود، پیمودن صراط مستقیم حتمی می شد و با ضرورت اطاعت و امتثال دستورهای خداوند، زمینه ای برای اعزام انبیاء و ارسال کتابهای آسمانی نبود. از نظر منطق قرآن که کتاب هدایت و حق است شیطان کوچکترین نقش و تأثیری در سلب اختیار و آزادی از انسان ندارد و هیچگاه سرنوشت شوم و سیاه و فرجام تاریک انسان ها نباید به دخالت و تأثیر مستقیم شیطان نسبت داده شود. نه تنها شیطان هیچ نقشی در ربودن حق انتخاب انسان ها ندارد بلکه در پرتو ایمان و باور داشتن حق و حقیقت و خدا در مصونیت مطلق قرار می گیرد و هیچ نقطه آسیب پذیری در دل و جان او نسبت به تلقینات شیطان پیدا نخواهد شد. نه تنها شیطان بلکه محیط خانوادگی و اجتماعی و باورهای خویشان و بستگان نیز بهانه ای برای محکوم بودن انسان نسبت به سرنوشت خویش نیست. انسان در هر شرایطی آزاد و بهره مند از حق انتخاب است. و خود اوست که می تواند با بصیرت و شناخت حقیقت این موجود اغواگر و دامها و گامها و چگونگی مبارزه با ترفندهایش از ضربات احتمالی او پیشگیری نماید تا پیمودن صراط مستقیم برایش آسان گردد و در شاهراه توحید گام بگذارد.
کلید واژه: قرآن، انسان، شیطان، دشمن، رابطه.
مقدمه
دین اسلام با لحن جدی و خاص، حساسیت مسأله ی شیطان را به عنوان یک واقعیت مسلّم و انکارناپذیر و در کنار آن به انسان که خلیفه ی برگزیده مورد ستایش خداوند است که با سیطره بر آسمان ها و زمین و به دوش گرفتن امانت خداوندی، دارای ارزش بی نظیری در نظام تکوین است هشدارهای پی در پی داده است. انسان، دارای کرامتی ذاتی است که در میان نوع بشر، در دارا بودن آن تفاوتی نیست؛ اما با وجود موانع و مشکلات زیادی که بر سر راهش قرار گرفته و با وجود دشمنی سرسخت که قسم یاد کرده او را از راه راست دور سازد، این دارائی، برای بشر دائمی نخواهد بود. انسان نباید فکر کند که با پناه بردن لفظی به خداوند و لعنت فرستادن بر شیطان می تواند از شر او در امان بماند. در ابتدای این مسیر از دیدگاه قرآن و روایات ائمه معصومین مدد می جوییم تا حقیقت این موجود تاحدودی برایمان روشن گردد؛ موجود عجیبی که در عین اینکه از حواس ما پنهان است، تصرفات عجیبی در عالم انسانی دارد. دشمن درونی که از روز پیدایش بشر تا روزی که بساط زندگی آدمی در هم نوردیده می شود بلکه پس از مرگ او نیز در سرنوشت او دخیل است و تنها خلود انسان در عذاب دوزخ او را ارضاء می کند. این نوشتار با طرح مباحثی در پنج فصل درصدد ایجاد شناختی هر چند مقدماتی، از حقیقت «شیطان» و «انسان» و رابطه این دو موجود از دیدگاه اسلام است. و در این مسیر پر پیچ و خم، تنها از خدای تبارک و تعالی مدد می طلبیم که نیرو و توانی جز به خداوند تعالی نیست. و به تعبیر رسول خدا (صلوات الله علیه) راست ترین سخنی که تا کنون شاعری گفته است سخن «لبید بن ربیعه عامری» شاعر است که:
ألا کلُّ شیءٍ ما خلا الله باطل و کلُّ نعیم لا محاله زائلٌ
تعداد صفحه: 20
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
معنی دوست چیست ؟؟؟
دوستی در احادیث
چند نمونه از احادیث در مورد دوستی
دوستی در قرآن کریم
1- ایمان
2-احترام به مقدسات و مسائل دینی
3- راستگویی
4- دوستی دوطرفه
5- هماهنگی ظاهر و باطن
6- خیرخواه بودن
7- خوش اخلاقی
8- طرح دوستی با جنس مخالف ممنوع
9- سربلندی در آزمایشها
راههای آزمایش دوست
منابع
مقدمه
هنگامی که احساس تنهایی می کنید بیش از هر زمان دیگری دوست دارید دوستانی دور و برتان باشد تا با آنها لحظه های خوشی برای خود رقم بزنید. اما گاهی پیدا کردن یک دوست خوب و مناسب بسیار دشوارتر از آن چیزی است که تصور می کنید. به همین دلیل با این مطلب می خواهیم به شما کمک کنیم تا دوستان خود را زیاد کنید و هیچ گاه تنها نمانید.
معنی دوست چیست ؟؟؟
دوست، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر خواهر پسر خاله و دختر عمو نیست که آش کشک خاله باشد. دوستی انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند تعریف می شود. با دوستانمان میتوانیم از همه چیز حرف بزنیم و مهم تر آنکه می توانیم از هیچ چیز حرف نزنیم وسکوت کنیم. با دوستانمان میتوانیم درد دل کنیم و مهم تر آنکه می شود درد دل هم نکرد و بدانیم که می داند. از دوستانمان می توانیم پول قرض بگیریم و اگر مدتی بعد او پول خواست و نداشتیم با خیال راحت بگوییم نداریم و اگر مدتی بعد تر دوباره پول احتیاج داشتیم و او داشت دوباره قرض بگیریم. با دوستانمان میتوانیم بگوییم: امشب بیا خونه ما دلم گرفته و اگر شبی دیگر زنگ زد و خواست به خانه مان بیاید و حوصله نداشتیم بگوییم: امشب نیا حوصله ندارم. با دوستانمان می توانیم بخندیم می توانیم گریه کنیم می توانیم رستوران برویم و غذا بخوریم می توانیم بی غذا بمانیم و گرسنگی بکشیم می توانیم شادی کنیم می توانیم غمگین شویم میتوانیم دعوا کنیم. می توانیم در عروسی خواهر و برادرش لباس های خوبمان را بپوشیم و فکر کنیم عروسی خواهر و برادر خودمان است. و اگر عزیزی از عزیزان دوستانمان مرد لباس سیاه بپوشیم و خودمان را صاحب عزا بدانیم. با دوستانمان میتوانیم قدم بزنیم می توانیم نصف شب زنگ بزنیم و بگوییم: پاشو بیا اینجا و اگر دوستمان پرسید چی شده؟ بگوییم: حرف نزن فقط بیا. و وقتی دوستمان بی هیچ حرفی آمد خیالمان راحت باشد که در این دنیا تنها نیستیم با دوستانمان می توانیم حرف نزنیم کاری نکنیم جایی نرویم و فقط از اینکه هستند خوشحال و خوشبخت باشیم...
دوستی در احادیث
یکی از مباحث بسیار مهم در مسائل اجتماعی، میزان و نحوه ارتباط انسانها و به عبارتی، دوستیها و روابط دوستانه با یکدیگر است. انسان از انتخاب دوست ناگزیر است و محتاج به دوست. نکته مهم در این میان، تأثیر بسیار زیاد دوست بر شخصیت انسان است که در ایات قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام، به این موضوع اشاره شده است.
در سوره فرقان خداوند حال برخی ظالمان را اینگونه بیان میدارد: ‹‹(روز قیامت) روزی است که میبینی ظالم (از شدت حسرت) دست خود را میگزد و (میگوید:) ایکاش با فلان شخص دوست نمیشدم!››
امیر المؤمنان سلام الله علیه میفرماید: کسی که شخصیت او بر شما مشتبه شد و از دین او اطلاعی نداشتید، به دوستانش نگاه کنید؛ اگر آنان از اهل دین خدایند، پس آن شخص نیز بر دین خداست، ولی اگر دوستان وی بر غیر دین خدا بودند پس بدانید که او نیز هیچ بهرهای از دین خدا ندارد[1].
چند نمونه از احادیث در مورد دوستی
حدیث (۱)امام صادق (ع) فرمود:
تا کسی را به سه چیز نیازموده ای وی را دوست خود مخوان:
[1] وسائل الشیعه، ج16، ص 265.
تعداد صفحه: 19
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
تاثیرپذیری انسان از اغوای شیطان
تفاوت انسان با شیطان در ماده خلقت
انسان در معرض دشمنی شیطان
نهی شدن انسان از پیروی شیطان
نفوذ شیطان به انسان
فریب کاری شیطان
خدعه شیطان
هدف شیطان از فریب انسان
ترغیب انسان توسط شیطان
دشمن گرفتن شیطان
انسان مورد خیانت شیطان
هدف از مهلت خواهی شیطان
دشمنی شیطان و انسان
رابطه انسان و شیطان در احادیث
منابع
تاثیرپذیری انسان از اغوای شیطان
قال فبمآ اغویتنی لاقعدن لهم صرطک المستقیم• ثم لاتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم وعنایمـنهم وعن شمآئلهم ولاتجد اکثرهم شـکرین• یـبنیءادم لایفتننکم الشیطـن کمآ اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهمآ انه یریـکم هو وقبیله من حیث لاترونهم...
گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین میکنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت»
ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید (اما بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند!
تفاوت انسان با شیطان در ماده خلقت
قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طـین.
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریدهای و او را از گل!»
قال یا ابلـیس ما لک ا لا تکون مع الساجدین• قال لم اکن لاسجد لبشر خلقته من صلصال من حما مسنون.
(خداوند) فرمود: «اى ابلیس ! چرا با سجده کنندگان نیستى؟!» گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریدهاى، سجده نخواهم کرد!
و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلـیس قال ا اسجد لمن خلقت طـینا.
(به یاد آورید) زمانى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» آنها همگى سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا براى کسى سجده کنم که او را از خاک آفریدهاى»
قال یا ابلـیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرتام کنت من العالـین• قال انا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طـین.
گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریدهای و او را از گل! »
انسان در معرض دشمنی شیطان
فازلهما الشیطـن عنها فاخرجهما مما کانا فیه وقلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو...
پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود.
یـایها الناس... ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین. .
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
.. ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین.
از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو.... .
فرمود: « (از مقام خویش،) فرود آیید، در حالى که بعضى از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود!
چنان چه مخاطب کلمه «اهبطوا» آدم و حوا علیهما السلام و ابلیس باشند، مقصود از «بعضکم لبعض عدو» دشمنی شیطان و انسان با یکدیگر خواهد بود.
..ان الشیطـن للانسـن عدو مبین.
چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!
وقل لعبادی... ان الشیطـن ینزغ بینهم ان الشیطـن کان للانسـن عدوا مبینا.
به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان به وسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد مىکند همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است!
واذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه افتتخذونه وذریته اولیآء من دونی وهم لکم عدو بئس للظـلمین بدلا.
به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید! » آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران.
فقلنا یــادم ان هـذا عدو لک ولزوجک... • قال اهبطا منها جمیعا بعضکم لبعض عدو...
پس گفتیم: «ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به زحمت و رنج خواهی افتاد!
(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولی هر گاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود!
ان الشیطـن لکم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحـب السعیر.
البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حزبش را به این دعوت مىکند که اهل آتش سوزان (جهنم) باشند!
الم اعهد الیکم یـبنی ءادم ان لاتعبدوا الشیطـن انه لکم عدو مبین.
آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟!
و لایصدنکم الشیطـن انه لکم عدو مبین.
و شیطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، که او دشمن آشکار شماست!
نهی شدن انسان از پیروی شیطان
یـایها الناس... ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین. .
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
.. ولاتتبعوا خطوت الشیطـن انه لکم عدو مبین.
از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
الم اعهد الیکم یـبنی ءادم ان لاتعبدوا الشیطـن انه لکم عدو مبین.
آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟!
نفوذ شیطان به انسان
انسان مورد هجوم شیطان از جوانب گوناگون است:
ولقد خلقنـکم ثم صورنـکم ثم قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس لم یکن من السـجدین• ثم لاتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم وعنایمـنهم وعن شمآئلهم ولاتجد اکثرهم شـکرین.
ما شما را آفریدیم سپس صورت بندی کردیم بعد به فرشتگان گفتیم: «برای آدم خضوع کنید! » آنها همه سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود. سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت»
فریب کاری شیطان
خداوند به انسانها درباره فریب کاری شیطان هشدار داده است:
یـبنیءادم لایفتننکم الشیطـن کمآ اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهمآ انه یریـکم هو وقبیله من حیث لاترونهم...
ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید.
تعداد صفحه: 15
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مؤلفههاى ارتباط دوستى دختر و پسر
1- برقرار کنندگان ارتباط
2- محتواى ارتباط
رابطه دختر و پسر از منظر اسلام
اصول ارتباطهاى انسانی
1- تعهد تضمینی
2- تعریف و تعیین حدود ارتباط
3-عدم مخالفت با شریعت
شرائط ارتباط دوستى با جنس مخالف
انحصارى بودن ارتباط
تعیین محدوده ارتباط
الگوى ارتباط دوستى با دختر و پسر
تعیین هدف دوستی
انتخاب دوست
طرح هدف و برنامه
پیمان و عقد دوستى بستن
اسلام چه حد و مرزی برای ارتباط بین زن و مرد قائل است؟
مؤلفههاى ارتباط دوستى دختر و پسر
دوستى با جنس مخالف یکى از انواع مختلف ارتباط میان فردى است که مؤلفههاى آن بر اساس تعریف فوق، به شرح ذیل میباشد.
1- برقرار کنندگان ارتباط
بر اساس قواعد کلى ارتباط میان فردى، دوستى با جنس مخالف، داراى دو ویژگى اساسى است که وجود آن دو براى برقرار کنندگان ارتباط لازم و ضرورى است. به گونهاى که اگر این دو شرط رعایت نشود، آن ارتباط را دوستى با جنس مخالف نمینامند.
الف) ـ اختلاف طرفین ارتباط در جنسیت؛ دوستى با جنس مخالف، بر خلاف دیگر ارتباطها از قبیل ارتباط آموزشى یا اقتصادى، بر پایه اختلاف جنسیت دو طرف بنا میشود. بنابراین ارتباط، یک سویه و یک طرفه نیست بلکه هر دو طرف چه دختر و چه پسر، در این ارتباط نقش فعال دارند. لذا برقرار کنندگان ارتباط، حداقل یک دختر و یک پسر هستند.
ب) ـ برخوردارى از کارکردهاى مبتنى بر جنسیت و توانمندى جنسی؛ از این رو، هرگز ارتباط دوستى دو بچه خردسال، هرچند یکى پسر و دیگرى دختر باشد یا پیرمردها و پیرزنها را ارتباط با جنس مخالف نمیگویند.
2- محتواى ارتباط
هدف این نوع ارتباط، غیر از اهداف یک ارتباط فرهنگى، آموزشى و اقتصادى است. هرگز به شریک تجارى یا کاسب محله که صرفاً با وى ارتباط تجارى برقرار است یا در مبادلات آموزشى و فرهنگى، بهطرف مقابل خود، عنوان دوست را نمیدهند بلکه آنها را استاد، معلم، همکار و... مینامند. آنگونه که از اسم این نوع ارتباط، یعنى دوست پسر یا دختر داشتن پیداست، پیام و محتواى آن است که همانا دوستى، محبت، صمیمیت، عشق، رفاقت، یکدلى، عاطفه و... است. البته چون دوستى و محبت، در روابط انسانى، داراى انواع و سطوح مختلف است، محبت مبادله شده در ارتباط با جنس مخالف، از نوع محبت مادرانه یا در سطح محبت دو همکار و شریک اقتصادى نیست و همچنین از نوع محبت همسرى هم نیست بلکه محبت آنها هم رنگ با محبت جنسیتى و در سطح جنسى است. بر همین اساس، رسانه و کانال در این ارتباط نیز، با دیگر ارتباطها تفاوت پیدا میکند. محبت مادرانه، از طریق نوازش، خرید اسباب بازى و...، به طرف مقابل (بچه) منتقل میشود ولى در این ارتباط، محبت از کانال دیگرى که با رفتارهاى جنسى و جنسیتى بیارتباط نیست، مبادله میگردد. لازم به یادآورى است که مقصود از رفتار جنسى مفهوم خاص نیست بلکه مفهومى فراتر از آن مورد نظر است و شامل هر نوع تمایل به جنس مخالف میشود. یعنى رفتارى که تأثیر آن در ارتباط با همجنس یکى نیست و تأثیرى متفاوت با همجنس دارد، مثلاً براى انسان نیازمند ارتباط با جنس مخالف، حتى صحبت کردن با جنس مخالف داراى تأثیرى است که این امر در ارتباط کلامى با جنس موافق به دست نمیآید. بیتردید، همین تأثیر متفاوت، ناشى از جنسیت است. از این رو، به آن رفتار جنسى یا جنسیتى میگویند.
رابطه دختر و پسر از منظر اسلام
اصول ارتباطهاى انسانی
از منظر اسلام، تمام ارتباطهاى انسانى به تمام اقسام آن، باید از اصول و قواعدى پیروى کنند تا مهر صحت شرعى و امضاى شریعت به پاى آنها زده شود وگرنه آن ارتباط مردود شمرده شده و هرگز مورد پذیرش شریعت نیست و براى هیچ یک از طرفین الزام آور نیست و تعهدى را به نفع یا ضرر آنها به دنبال ندارد.
1- تعهد تضمینی
از جمله قواعدى لازم الاجرا در تمام روابط انسانى، تعهد آورى و تضمینى بودن آن است. یعنى دو طرف ارتباط، باید نسبت به اصل ارتباط و لوازم آن پایبند و متعهد باشند. شارع مقدس، بعد از قبول ضرورت این اصل در روابط بین انسانها، براى تحقق عملى آن چارهاى دقیق اندیشیده است. از این رو، در تمام ارتباطات اساسى و سرنوشت ساز، «عقد ارتباط» یا «پیمان ارتباط بستن» را یک عنصر ضرورى میداند و تمام انواع روابط انسانى را با «عقد» و «پیمان» مستحکم، براى طرفین لازم الاجرا میداند. اگرچه لازم نیست، این عقد و پیمان به شکلى خاص و به الفاظى معین بیان شود بلکه تنها وجود این پیمان و عقد ضرورى است تا طرفین را نسبت به مسئولیت خود، در برابر دیگرى متعهد سازد. نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه شود. تعیین نوع عقد از بین انواع کلى عقد است. از آنجا که کارکرد و هدف مورد نظر در این نوع ارتباط، همانند ارتباط خانوادگى است و در سطوح ابتدائى یک ارتباط خانوادگى میگنجد، لذا از شرائط عقد و پیمان خانوادگى (ازدواج)، با رعایت شرائط مربوط پیروى میکند. ارتباط خانوادگى، یک نوع ارتباط انسانى است که در نوع خود به شکل عقد ازدواج دائم و عقد ازدواج موقت محقق میشود. البته کارکرد و سطح ارتباط در این نوع عقود خانوادگى، یکسان نیست. برخى از آنها با توافق طرفین معین میشود و برخى بنابر مقتضیات خود عقد تعیین میگردد. به عنوان نمونه، در عقد ازدواج موقت، نوع کارکرد و ارتباط معین است. ولى سطح ارتباط، محدود و میزان آن با توافق طرفین معین میشود. بنابراین، در ارتباط دوستى با جنس مخالف هم که یکى از اقسام عقد موقت است؛ نوع ارتباط معلوم است ولى سطح روابط، کیفیت، محدوده و میزان آن به توافق طرفین، در ضمن عقد معین شده و طرفین به رعایت آن ملزم میشوند.
دانلود مقاله نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت
نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت
عروه بن زبیر شاید پیش خود فکر کرده کسى که در هرعلمى داناترین مردم روى زمین باشد در امثال اینگونه امور نیزمیتواند اظهار نظر کند،و امثال بخارى و مسلم نیز این اظهار نظرشخصى را بعنوان یکحدیث صحیح در کتاب خود آورده و بداناحتجاج کردهاند.
داستان کیفیت بعثت آن حضرت را بزرگان اهل سنتمانند بخارى و مسلم و ابن هشام در سیره طبق روایتى که ازعایشه نقل کردهاند و آنرا صحیحترین روایت در باب وحىدانسته و روى جملات آن بحث کرده و بلکه طبق پارهاى ازمضامین آن فتوى دادهاند اینگونه است:
«قال البخارى:حدثنا یحیى بن بکیر،حدثنا اللیث،عن عقیل،عن ابن شهاب،عن عروه بن الزبیر،عن عائشه رضى الله عنها انهاقالت:
اول ما بدىء به رسول الله صلى الله علیه و سلم من الوحى الرؤیاالصالحه فى النوم،و کان لا یرى رؤیا الا جاءت مثل فلق الصبح.
ثم حبب الیه الخلاء،و کان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه-و هوالتعبد-اللیالى ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثمیرجع الى خدیجه فیتزود لمثلها.
حتى جاءه الحق و هو فى غار حراء.
فجاءه الملک فقال:اقرا.فقال:ما انا بقارىء.قال:فاخذنىفغطنى حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى.فقال:اقرا فقلت:ما انابقارىء. فاخذنى فغطنى الثانیه حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى.
فقال:اقرا.فقلت:ما انا بقارىء،فاخذنى فغطنى الثالثه حتى بلغمنى الجهد.ثم ارسلنى فقال:اقرا باسم ربک الذى خلق. خلقالانسان من علق،اقرا و ربک الاکرم.الذى علم بالقلم.علمالانسان ما لم یعلم.
فرجع بها رسول الله صلى الله علیه و سلم یرجف فؤاده،فدخلعلى خدیجه بنتخویلد،فقال،زملونى زملونى.فزملوه حتى ذهبعنه الروع.
فقال لخدیجه -و اخبرها الخبر-:لقد خشیت على نفسى.
فقالتخدیجه :کلا،و الله لا یخزیک الله ابدا.انک لتصلالرحم و تقرى الضیف،و تحمل الکل،و تکسب المعدوم،و تعین علىنوائب الحق.
فانطلقتبه خدیجه حتى اتت ورقه بن نوفل بن اسد بنعبد العزى ابن عم خدیجه .و کان امراءا قد تنصر فى الجاهلیه ،و کانیکتب الکتاب العبرانى،فیکتب من الانجیل بالعبرانیه ما شاء الله انیکتب.و کان شیخا کبیرا قد عمى.
فقالت له خدیجه :یابن عم!اسمع من ابن اخیک.فقال له ورقه :
یابن اخى ماذا ترى؟فاخبره رسول الله صلى الله علیه و سلم خبر ماراى.فقال له ورقه :هذا الناموس الذى کان ینزل على موسى،یالیتنى فیها جذعا،لیتنى اکون حیا،اذ یخرجک قومک.فقالرسول الله صلى الله علیه و سلم:«او مخرجى هم؟! »فقال:نعم،لم یات احد بمثل ما جئتبه الا عودى،و ان یدرکنى یومک انصرکنصرا مؤزرا.
و . . .
تعداد صفحات:6