تـــــو ای زن ای تو معــنی محبت
تـو ایثاری تو صبری تو شـــــهامت
به داغ بردگــی تا کـــــی بسوزی
تو تا کی مـبتلای تیــــــره روزی *
اگر در هر پدیده ای از جهان بنگریم، یک نوع تحول و تکامل وجود داشته و دارد که خواهی و نخواهی تابع قانونمندی تکامل بستر زمان خود بوده و حال نیز می باشد. چنانچه به این گفتهء زیبا توجه نماییم که: «جهان در تغییر است و زمان نمی ایستد.»
پس جهان بشریت نیز از این قانونمندی اسثتنا نبوده و نسبت به دیگر پدیده ها بیشتر و شفاف تردرمیسر رشد وشکوفایی ژرف قرارگرفته وانسان با ذات وجوهر پویندهء خود طبیعت را به نیازمندی های روز افزون خویش مبدل نموده وباعث به وجود آوردن تمدن ها، ارزشهای مادی و معنوی در تاریخ تکامل جهان بشریت گردیده است و بقاء والای انسان را نیز تضمین کرده است.
در قرآن شریف آمده است که:«سرنوشت مردم و قومی را تغییرنمی دهد، مگر که خود آن مردم و آن قوم سرنوشتش را تغییر دهد.» (1)