نعداد صفحات:30
شواهد بسیاری نشان میدهد که علاوه بر سن، متغیرهای دیگری در تعیین زمان مناسب ازدواج مورد توجه است که به تبع آنها، معیار سنّی نیز نوسان مییابد. یکی از اصلیترین معیارهای تعیین سن ازدواج، از نظر شرع(13) و روانشناسان رسیدن به حدّ رشد است که خود ابعاد مختلفی دارد و ما اینک به توضیح برخی از جنبههای عمدهی آن میپردازیم.
رسیدن به حد رشد
برای صلاحیت ازدواج از نظر فقه امامیه تنها رسیدن به سن بلوغ کافی نیست، بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید رشید هم باشند; یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند، تا بتوانند به استقلال و از روی اراده و اختیار عقد ازدواج ببندند.
چکیده
خانواده اولین واحد تشکیل دهنده اجتماع است. خداوند اولین انسان سمیع و بصیر را، که به عنوان پیامبر و پدر همه انسان ها در زمین تمکّن داد، برایش همسرى تعیین کرد. آن ها نخستین هسته اصلى خانواده را به وجود آوردند و به تدریج زمین را آباد ساختند و مردان و زنان بسیارى در زمین پراکنده شده، کارها را تقسیم کردند. خانواده اصالت پیدا کرد و هر فرد براى بقاى خود و نوع، وظایف خاصى عهده دار گردید. هرقدر جمعیت کره زمین زیادتر شد، شکل زندگى و خانواده تغییرات عمیق ترى پیدا کرد و نیازهاى انسان بیش تر و متنوع تر شد. نیاز غریزى و گرایش به سوى جنس مخالف همیشه و در تمام موجودات وجود داشته است. اما ادیان الهى و در نهایت، اسلام به این نیاز تقدّس بخشیدند. انسان علاوه بر بیمارى هاى جسمى، ناراحتى هاى روانى هم دارد. یکى از راه هاى یافتن آرامش و سلامت بهتر روان، اقدام به یافتن همسر و تشکیل خانواده است.
کل تحقیق 37 صفحه + نمودار و پرسشنامه
مقدمه
احتمال بیشتر دوستان و آشنایان اطراف شما هم داستان هایی درباره زوج هایی که از نظر سطح تحصیلات اختلاف فاحش داشته اند و پس از ازدواج با چالش روبرو شده اند شنیده اید، اما واقعیت این است که در این باره به هیچ وجه نمی شود حکم کلی داد.
اینکه اختلاف سطح تحصیلی دو نفر تا چه حد ممکن است برای آنها مشکل ایجاد کند به میزان ارزشمندی تحصیلات در نظرشان بستگی دارد. برای مثال برای تیپ شخصیتی کمال طلبی که همه چیز عالی را می خواهد و یکی از اجزای فهرست عالی هایش میزان تحصیلات همسر آینده است ازدواج با کسی که تحصیلات بسیار پایینی دارد استرس زاست و اگر تن به این ازدواج بدهد راضی نخواهد بود.اما حتی در اقشار تحصیل کرده ، افرادی وجود دارند که میزان تحصیلات طرف مقابل برایشان اهمیت ندارد و معیارهای دیگری را در این زمینه مطرح می کنند مثل اخلاق پسندیده یا میزان درآمد طرف مقابل.
در زمینه ی ازدواج و تحصیل 4 حالت وجود دارد:
که هر کدام معایب و محاسنی دارد. زن تحصیل کرده اگر با مرد کم سواد ازدواج کند با عرف جامعه ی ما در تعارض است چون در جامعه مرد معمولاً در جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتری نسبت به زن قرار دادر و وقتی تحصیلات مرد کمتر از زن باشد ، به این معنی است که شغل پایین تر و در نتیجه درآمد کمتری نسبت به زن خواهد داشت.
البته احتمال ها قطعی نیست و برخی زوج ها با وجود بالتر بودن تحصیلا زن نسبت به مرد زندگی خوبی داشته اند.
موضوعات
مقدمه
پرسشنامه
اسامی دانش آموزان انتخاب شده برای پُــر کردن گزینــه های انتخاب شده
جدول هایی برای مشخص کردن گزینه های انتخاب شده
توسط دانش آموزان
جدول فراوانی همراه با نمودارها
و تجزیه و تحلیل داده ها
جمع آوری داده ها
نتیجه گیری
منابع و مآخذ
36 صفحه
فایل ورد
قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنـــــــوان
صفحه
بخش اول : مقدمه
1
بخش دوم: پرسشنامه
3
بخش سوم: اسامی دانش آموزان انتخاب شده برای پر کردن گزینه های انتخاب شده
6
بخش چهارم: جدول هایی برای مشخص کردن گزینه های انتخاب شده توسط دانش آموزان
10
بخش پنجم: جدول فراوانی همراه با نمودارها و تجزیه و تحلیل داده ها
21
بخش ششم: جمع آوری داده ها
32
بخش هفتم: منابع و مأخذ
34
بخش هشتم: نتیجه گیری
36
تعداد صفحه: 20
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
چرا ازدواج می کنیم؟
اهمیت و جایگاه ازدواج دراسلام
اهداف و انگیزه های کاذب در امر ازدواج
1-رهایی از تنهایی و افسردگی
2-عطش جنسی
3-گریختن از واقعیت زندگی خود
4-اعتماد به نفس پایین
5-ابزاری برای پیشرفت مادی
6-عشق و علاقة زیاد به جای مسئولیت
7-احساس ترحم بهجای احساس مهر و محبت
8-ازدواج به دلیل خوگرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی
9-ازدواج بهدلیل عشق سطحی و زودگذر
10-ازدواج به دلیل پدر و مادرشدن
11-ازدواج به دلیل پایان دادن به دوران نامزدی
12-ازدواج به دلیل زیبایی ظاهری
13-ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر
منابع
مقدمه
ازدواج پدیدهای جهان شمول است و در همه زمانها و مکانها شکلی از آن دیده میشود. این ویژگی جهانشمولی ازدواج، حکایت از نقش بسیار مهم آن در حیات فردی و اجتماعی انسانها دارد. ازدواج و تشکیل خانواده یک سنت فطری و الهی است که در همه ادیان از تقدس خاصی برخوردار است. ازدواج پایه و اساس ارتباط انسانی را تشکیل میدهد. در ازدواج مرد و زن از طریق یک نیروی رمزی ناشی از غرایز، آیین، شعائر و عشق به هم جذب شده و به طور آزادانه و کامل تسلیم یکدیگر میشوند تا واحد پویایی را به عنوان «خانواده» ایجاد نمایند.
تشکیل خانواده اغلب برای مردان و زنان بار سنگینی از مسئولیتها و وظایف را بدنبال دارد و کسانی که ازدواج میکنند تا اندازه زیادی نسبت به این وظایف سنگینی آگاهی دارند. مردی که هنوز ازدواج نکرده، تنها به خود و نیازهای خود میاندیشد، در حالی که پس از ازدواج و تشکیل خانواده، مسئولیت تامین نیازهای متعدد زن و فرزندانش نیز بر دوش او میآید و برای اینکه کانون خانوادهاش گرم باشد و از خانوادهای کارآمد برخوردار باشد، باید تلاش کند تا از انجام مسئولیت تامین نیازهای مادی و معنوی اعضای خانواده خود به خوبی برآید. همچنین دختر مجردی که در خانة پدر زندگی میکند، فقط وظایف و مسئولیتهای محدود دوران تجرد را بر عهده دارد، ولی پس از تشکیل خانواده، مسئولیت مهم و بزرگ همسری و با فاصلهای اندک مادری بر عهده او خواهد آمد. این مادر وظیفه دارد علاوه بر تامین نیازهای خود، نیازهای دیگر اعضای خانواده را برآورده سازد تا همسر و مادری کارآمد به حساب آید و بتواند خانواده خود را به خانوادهای کارآمد و دارای کارکردهایی مطلوب تبدیل کند.
چرا ازدواج می کنیم؟
جای این پرسش است که چرا زن و مرد، علیرغم اطلاع از وظایف سنگینی که تشکیل خانواده برای آنها به بار میآورد، باز با عشق و علاقه و صرف هزینههای نسبتاً زیاد ازدواج میکنند؟ و به دیگر سخن هدف و انگیزه افراد از ازدواج چیست؟ در اینجا چند هدف قابل بازشناسی است:
از اهداف اساسی ازدواج در اسلام ارضای نیازهای جنسی است. انسان از یک میل جنسی نیرومند برخوردار است که برای ارضای آن به طور طبیعی به سوی جنس مخالف کشیده میشود. به طوری که بروز این نیازها و تشدید آنها فرد را هرچه سریعتر به ازدواج کردن سوق میدهد. از دوران نوجوانی نیازهای جنسی در فرد پدیدار میگردد و به تدریج شدت مییابد و ازدواج راهی مشروع برای ارضای این نیازها است. انسانها همواره به روابط جنسی خود از راه ازدواج نظم و قاعده بخشیده و از هرج و مرج جلوگیری کردهاند. در مقابل، سرکوب کردن این نیاز طبیعی و خودداری و در پیش گرفتن رهبانیت، خلاف فطرت انسانی است و مورد پذیرش تعالیم اسلامی نیز نیست و ائمه هدی علیهمالسلام کسانی را که از ازدواج خودداری میکنند، مورد ملامت شدید قرار دادهاند. در احکام اسلامی ازدواج از مستحبات مؤکد شمرده شده و برای کسی که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب است.
یکی دیگر از اهداف ازدواج، تأمین و ارضای نیازهای عاطفی و مقابله با بحران در این زمینه است. در پرتو دوستی و محبت است که نیازهای عاطفی انسان تأمین میشود. زن و مردی که با هم ازدواج میکنند، با محبت به یکدیگر هر یک محرم اسرار و پناهگاه عاطفی دیگری میشود. در پناهگاه عاطفی خانواده است که سکون و آرامش نصیب زوجین میگردد. در اغلب جوامع بشری افراد در سالهای آغاز جوانی ازدواج میکنند. تعالیم اسلامی نیز افراد را به ازدواج در دوران جوانی تشویق و ترغیب کرده است . در دورة جوانی فرد بیش از هر دورة دیگری نیازمند سکون و آرامش و دوستی متقابل است؛ زیرا دورة جوانی، اوج دوستیها و روابط عاطفی شدید است. از سوی دیگر، این دوره، دورة پدیدآیی بحرانها و مشکلات روانی و اجتماعی متعددی است. در چنین دوره و شرایطی، همسر انسان بهترین فردی است که موجب برآورده شدن نیازهای عاطفی میشود و حمایت او فرد را برای مواجهه و مقابله با مشکلات این دوره یاری میدهد.
حفظ عفت و رعایت اخلاق جنسی فردی و اجتماعی مورد تأکید تعالیم اسلام قرار گرفته است. ازدواج و تشکیل خانواده بهترین بستر برای حفاظت از عفت جنسی فردی و اجتماعی است و به عنوان یکی از اهداف عمدة آن به شمار.................
تعداد صفحه: 16
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
ازدواج های اینترنتی، خوبند یا بد؟ خود را فریب ندهیم
تصویر ذهنی، تصویر عینی
انسان با حرف پخته میشود
ببین احساس نشاط میکنی؟
چه کسانی چت میکنند؟
سوالهایی که میآیند
چقدر اطلاعات در چت قابل اعتماد است؟
حمایت والدین، چطور؟
آسیب شناسی ازدواجهای اینترنتی
افزایش طلاق در سایه ازدواج های اینترنتی
ازدواج اینترنتی در فرهنگ ایرانی - اسلامی ما جایگاهی ندارد
طلاق در همان اوایل زندگی
نیمی از ازدواج های اینترنتی به طلاق منجر می شود
ازدواج های اینترنتی، خوبند یا بد؟ خود را فریب ندهیم
با گسترش ابزارهای نوین ارتباطی بویژه اینترنت، آشناییهای اینترنتی با طراحی فضاها و اتاقهایی به این منظور شکل گرفت. بیشتر مشتریان این اتاقها جوانانی هستند که به دنبال همکلامی و آشنایی در این اتاقها میگردند از طرفی جرقه ازدواجهای اینترنتی نیز در همین اتاقها با شستیهای کیبورد زده میشود، اما این ازدواجها چقدر پایدار و ریشهای هستند؟ آیا شرایط یک آشنایی استاندارد در این فضا فراهم میشود؟ مخاطرات این نوع آشناییها چیست؟
دکتر فرزانه صداقت روانشناس ازدواجهای اینترنتی را به عنوان ازدواجهای پایدار تلقی نمیکند و نوع ارتباط را مشکل اصلی این ازدواجها میداند و میگوید. ما در زوجهایی که حتی با مشاوره پیش از ازدواج با هم وصلت کردهاند، مسائل و مشکلاتی را میبینیم.
حال چگونه میتوان انتظار داشت ازدواجی که با اتکا به ۲ مانیتور در فضایی مجازی فانتزی به ثمر نشسته است، موفق باشد؟ مهمترین ویژگی فضای چت و اینترنت نشاندن مجاز به جای واقعیت است، این جابهجایی آنقدر ظریف اتفاق میافتد که افراد بسادگی دنیای خیال را با جهان واقعیت اشتباه میگیرند.
وی میافزاید: نکته دیگر این که من نمیتوانم بپذیرم نمونههای موفقی از این نوع ازدواجها وجود دارد، برای این که متاسفانه در جامعه بیشتر از آن که ما برای خودمان زندگی کنیم، برای دیگران زندگی میکنیم؛ حاضریم با تنش و درگیری به یک رابطه زوجیت ادامه بدهیم، اما جلوی دیگران «ماسک موفقیت» روی صورتمان باشد.
به همین دلیل است که شما به دفعات با زوجهای میانسالی روبهرو میشوید که پس از سر و سامان پیدا کردن فرزندانشان از همدیگر جدا میشوند. البته ما باید روی مصادیق یک ازدواج موفق بازتعریف دوبارهای داشته باشیم. بسیار بد است که مدل ماشین عروسی، شام عروسی، لباسهای عروسی و داماد و تالار نشانههایی از آغاز یک زندگی مشترک خوب تعریف شود.
● تصویر ذهنی، تصویر عینی
دکتر صداقت، گرایش جوانان به فضای چت و به تبع آنها ازدواجهای اینترنتی را معطوف به تمایل انسانی به تصویر ذهنی میداند و میگوید: تاریخ تصویرسازی ذهنی یا خیالپردازی به موازات آفرینش انسانها پیش میرود.
همچنان که نخستین نقاشیهای انسان اولیه را بر دیواره غارها میبینیم، بعد هم بر مبنای این تصویرسازی چرخ اختراع و بعدها به انقلاب صنعتی منجر میشود بنابراین تصویر ذهنی فینفسه موجودیت ارزشمندی دارد. اما این تصویر ذهنی بشدت نیازمند هدایت است، برای این که مقصد فانتزیگری و افتادن به بستر خطاست.
وی تاکید میکند:شما پسر یا دختری را تصورکنید که دقیقا بر مبنای خیال از پشت ۲ مانیتور رشتههای ارتباط با همدیگر را میتنند و با این که این تنیدن کار لذتبخشی برای آن دو است، اما متوجه نمیشوند این رشتهها آنقدر متراکم و حقیقی نیست که تاب وزن واقعیت را داشته باشد.
درواقع ذهن دختر یا پسر در لحظه چت تصویر ذهنی را با تصویر عینی اشتباه میگیرد. از طرفی، اعتیاد به این تصویر ذهنی حاصل از وقت گذرانی در دنیای مجازی، فرد را از دنیای واقعی و دغدغههایش ازجمله کار، تحصیل، تفریح و مسوولیتهای دیگر بازمیدارد. او مجبور است تا پاسی از شب چشمهایش را به مانیتور بدوزد و صبح فردا را با احساس خستگی، خمودگی و ضعف آغاز کند.
دکتر صداقت میگوید: من فکر میکنم تصور ذهنی زمانی شکل مثبتی به خود میگیرد که با واقعیتهای پیرامونی پیوند بخورد، همچنان که چرخ زمانی یک تصور ذهنی بود، اما به واقعیت پیوست. تلفن همراه تا همین یک دهه پیش برای ما یک تصور ذهنی بود، اما در حال حاضر جزیی از زندگی ما شده است.
تعداد صفحه: 17
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
چرا ازدواج موقت یک ضرورت اجتماعى است؟
اما تکلیف فرزندان «ازدواج موقت»
نتیجه بحث در پیرامون «ازدواج موقت»
راهکارهای و پیشنهادات
منابع و مآخذ :
مقدمه
در اینجا بحثى درباره «متعه» و پاسخ بسیارى از ایرادهایى که از عدم توجه به فلسفه، و شرایط، و حدود و قیود آن ناشى مى شود، را بیان مى کنیم.
اخیراً در پاره اى از نشریات یک بحث به اصطلاح علمى درباره «ازدواج موقت» تحت عنوان مسأله اى به نام «صیغه»! مطرح شده بود که نمونه کاملى از دخالت افراد غیر صلاحیت دار در مسائل حقوقى و مذهبى بود.
گردانندگان این مجله ضمن سفسطه ها و فریب کارى هاى روشنى خواسته اند درباره این قانون اسلامى دست به سمپاشى زده و آن را طور دیگر جلوه دهند.
نظر به اینکه آنها تنها کسانى نیستند که روح این قانون عالى اسلامى را درک نکرده اند، بلکه در گوشه و کنار افراد زیادى پیدا مى شوند که بر اثر تبلیغات مسموم یا سوء استفاده هایى که از این قانون شده چنان تصور مى کنند که میان «فحشا» و «ازدواج موقت» هیچ گونه فرقى جز در لفظ نیست!
حتى اگر به کسى «فرزند صیغه» یا «ابن الصیغه» گفته شود، درست مثل اینکه او را فرزند نامشروع و زنا زاده خطاب کرده باشند، ناراحت مى گردد، بنابراین آنها نتیجه مى گیرند فحشا و ازدواج موقت هر دو باید به طور مساوى محکوم و ممنوع اعلام گردد.
لذا لازم دانستیم این مسأله را به صورت واضح و فشرده و دور از هر گونه تعصب مطرح کرده و نقاط مبهم و تاریک آن را روشن سازیم تا هم برادران اهل سنّت و هم افراد ناآگاه در محیط بدانند این قانون اسلامى یک حکم کاملا مترقى و اصلاحى است که اگر به طور صحیح و با تمام شرایط و قیود آن اجرا گردد عامل بسیار مؤثرى براى ریشه کن کردن (فحشا) و (انحرافات جنسى) است.
ازدواج موقت که در افواه «عوام» به نام «صیغه» مشهور شده از نظر قوانین اسلامى یک نوع قرارداد ازدواج است که با ازدواج «دائم» (ازدواجهاى معمولى) هیچ گونه فرقى جز در مسأله «محدود بودن مدت» ندارد.
در ازدواج موقت، مرد و زنى که ازدواج آنها با یکدیگر بلامانع است با هم پیمان زناشویى مى بندند و عقد مى خوانند و تعیین «مهر» و «مدت» مى کنند، و فرزندى که از آنها به وجود مى آید یک فرزند مشروع و قانونى (حلال زاده) و داراى تمام حقوق و مزایاى یک فرزند است.
پس از تمام شدن مدت ازدواج موقت، و جدایى دو همسر از یکدیگر، زن باید «عدّه» نگهدارد، یعنى پیش از گذشتن «مدت معینى» حق ندارد با مرد دیگرى ازدواج دائم یا موقت کند (مدت مزبور اقلا چهل و پنج روز تمام براى زنانى که عادت ماهانه نمى بینند و براى آنها که مى بینند دو بار قاعده شدن است).
بدیهى است فلسفه نگه داشتن عدّه این است که روشن شود که از شوهر اوّل نطفه اى در رحم زن منعقد شده است یا نه، چه اینکه اگر منعقد شده باشد در این مدت آشکار مى شود، ناگفته پیداست که در صورت انعقاد نطفه باید تا موقع وضع حمل از ازدواج با دیگرى خوددارى نماید.
بنابراین اگر زن، قبل از گذشتن مدت مزبور که در واقع «حریم زوجیت» محسوب مى شود با دیگرى عقد ازدواج دائم یا موقت ببندد ازدواج او باطل و عمل او «عمل منافى عفت» (زنا) محسوب خواهد شد ومشمول تمام کیفرهایى است که در اسلام براى این کار تعیین شده است.
از این گفتار چنین نتیجه مى گیریم که تمام حدود ازدواج و شرایط همسرى که در «ازدواج دائم» وجود دارد باید در «ازدواج موقت» رعایت گردد (به استثناى موضوع مدت).
فقهاى اسلام طبق مدارک اسلامى تصریح کرده اند که این دو نوع ازدواج از نظر احکام هیچ گونه فرقى با هم ندارند جز در یک مورد و آن اینکه:
در ازدواج دائم «مسلمان» نمى تواند با «غیر مسلمان» ازدواج کند، ولى ازدواج موقت مرد مسلمان با زن غیر مسلمانى که از اهل کتاب است (مانند مسیحى و یهودى) مانعى ندارد. اما از نظر «آثار حقوقى» این دو نوع ازدواج فقط در دو مورد با یکدیگر فرق دارند:
1. در ازدواج موقت زن و مرد از یکدیگر ارث نمى برند (ولى البتّه فرزند آنها از هر دو ارث مى برد).
تازه این در صورتى است که در عقد، شرط ارث نکنند، بنابراین اگر هنگام اجراى صیغه عقد شرط نمایند که از یکدیگر ارث ببرند این حق براى آنها ثابت خواهد بود.
2. در ازدواج موقت، زن حق «نفقه» ندارد و تنها همان مهر خود را مى تواند بگیرد، ولى قابل توجه اینجاست که چون مهر حد معینى ندارد و از طرفى مدت این ازدواج هم طبق قرارداد معلوم است، زن مى تواند با توجه به مقدار مدت، مخارج خود را پیش بینى کرده و به مقدار مهر بیفزاید، و شاید اینکه در اسلام دستور داده شده در این نوع ازدواج «مهر» صریحاً در متن عقد ذکر شود براى مراعات همین نکته و امثال آن بوده است.
روى این حساب این دو مورد تفاوت حقوقى (یعنى ارث و نفقه) چون هر دو قابل تغییر و تابع طرز قرارداد است (حق ارث را با شرط کردن در متن عقد، و نفقه را از طریق اضافه نمودن مهر مى توان تأمین نمود) فاصله زیادى میان این دو نوع ازدواج از نظر آثار ایجاد نمى کند.
از توضیحات بالا این نکته روشن گردید که: افراد کم اطلاع یا مغرضى که مى گویند در ازدواج موقت زن به صورت یک «کنیز» یا یک «کالاى تجارتى» به فروش مى رسد و یا به صورت یک قالیچه یا یک دست لباس در مى آید و به اجاره داده مى شود کاملا غیر منطقى و نادرست و دور از حقیقت است.
کجاى قانون «ازدواج موقت» مى گوید زن به صورت کنیز و برده در آید یا مانند یک کالا فروخته یا اجاره داده شود؟!
آیا ازدواج موقت جز یک «پیمان دو جانبه زناشویى» منتها براى مدت معین، با رعایت تمام شرایط، چیز دیگرى هست؟ و آیا این پیمان دو جانبه با سایر قراردادها و پیمانها از نظر حقوقى تفاوتى دارد؟!
این، نهایت بى انصافى است که انسان قضاوت نسنجیده اى درباره موضوعى که یک وسیله مؤثرى براى مبارزه با فساد اجتماعى است (چنانکه خواهد آمد) بنماید و آن را طور دیگرى جلوه دهد.
مگر نه این است که در ازدواج موقت طرفین با رضایت کامل و آزادى اراده و اختیار و بدون هیچ گونه اجبار اقدام به بستن این قرارداد دوجانبه مى نمایند؟
با این حال آیا نام ازدواج موقت را «یک جور جواز شرعى آدم فروشى» گذاردن ناشى از بى اطلاعى یا سوءنیّت یا هر دو نیست؟
آیا اگر ما جلوى این قانون را که اجراى صحیح آن مى تواند فحشا را به مقدار قابل توجهى از بین ببرد بگیریم، و به جاى آن بساط ننگین «روسپى گرى» را پهن کنیم خدمتى به جنس زن کرده و او را از اسارت و بردگى نجات داده ایم؟
نکته جالب توجه اینکه در مورد تعبیر به «اجاره دادن زن» که عدّه اى از مخالفان ما روى آن تکیه کرده اند، طبق تصریح فقهاى ما اگر صیغه عقد متعه را به لفظ اجاره بخوانند یعنى زن بگوید اجرتک نفسى (خودم را به تو اجاره دادم...) باطل است، و از این موضوع به خوبى روشن مى شود که روح عقد ازدواج موقت با روح اجاره کاملا مباینت دارد به دلیل اینکه اجراى عقد با لفظ اجاره قطعاً باطل است.
تعداد صفحه: 7
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
ازدواج موقت برای جوانان یا نوجوانان دانش آموز یا دانشجو یا سایر افراد، چه مزایا یا مضراتی دارد؟
مزایای ازدواج موقت برای جوانان و نوجوانان
مضرات و پیامدهای منفی ازدواج موقت برای جوانان و نوجوانان
ازدواج موقت به دلایل زیر برای جوانان و نوجوانان به طور عام، پیشنهاد نمیشود:
نتیجه گیری:
ازدواج موقت برای جوانان یا نوجوانان دانش آموز یا دانشجو یا سایر افراد، چه مزایا یا مضراتی دارد؟
اولاً به نظر می رسد ازدواج موقت برای نوجوانان دانشآموز به صلاح نباشد، چون شرایط سنّی آنها اقتضای چنین امری را ندارد، بهترین راه برای نوجوانان این است که از طریق ورزش و رعایت مسایل اخلاقی سعی کنند غریزة جنسی خویش را مهار سازند و اگر احساس نیاز نمودند، زمینة ازدواج دایم آنها فراهم شود. امّا در مورد جوانان که از نظر سنی آمادگی ازدواج را دارند، دو راه پیش روی آنها قرار دارد 1. ازدواج موقت 2. ازدواج دایم، در این نوشتار مزایا و مضرات ازدواج موقت را مورد بررسی قرار میدهیم و در پایان راه حلّی نیز ارایه خواهد شد.
ازدواج موقت به دلایل زیر برای جوانان و نوجوانان به طور عام، پیشنهاد نمیشود:
الف: در قدم اول مبانی نظری ازدواج موقت و شرایط آن از منابع معتبر مانند کتاب، سنّت و سیرة عملی، معصومان ـ علیهم السّلام ـ استخراج شود، که البتّه در این خصوص کارهای مفیدی انجام شده و مشکل عمدهای به نظر نمیرسد.
ب: پس از استخراج و تبیین نظری دیدگاه ازدواج موقت، کار عمده و اساسی آن است که مجموعهای از صاحبنظران (فقهاء، حقوقدانان، روانشناسان، و جامعهشناسان) راههای اجرای آن را در جامعه با توجّه به شرایط موجود ارزیابی نموده و اصولی را به عنوان بندهای قانون ازدواج موقت، تدوین نمایند.
ج: در مرحلة سوم برای آنکه اجرای قانون ازدواج موقت، بتواند مورد تأئید و پذیرش افراد جامعه قرار گیرد، لازم است بهترین شیوه برای تبلیغ آن مورد استفاده واقع شده، تا به مرور زمان مقاومتها و مخالفتها کمتر شده و ازدواج موقت جزء فرهنگ عمومی جامعه گردد.
امّا از آنجا که دیدگاه ازدواج موقت مورد کارشناسی واقع نشده و طرحی عملی و کاربردی برای آن وجود ندارد و تنها در حدّ یک نظریه و حکم شرعی تبلیغ شده است، طبیعی است که هیچ ضمانت اجرایی برای آن وجود ندارد و نمیتوان امیدوار بود که بتوان با تبلیغ آن، بخشی از مشکلات جامعه را حلّ کرد. بنابراین وجود نداشتن طرحی عملی و کاربردی برای ازدواج موقت و قانونی که بتواند از پیامدهای منفی آن جلوگیری کند، یکی از اساسیترین مشکلات اجرای ازدواج موقت در جامعه است. و اگر بااین وضع، جوانان را تشویق به ازدواج موقت کنیم، قطعاً مورد سوءاستفاده واقع شده و مشکلات بسیاری به بار خواهد آورد.
تعداد صفحه: 64
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
فصل اول : طـلاق
چکیده:
مقدمه:
1- طلاق چیست؟
2- ابعاد مختلف آسیب های ناشی از طلاق:
1-2- طلاق عاطفی:
2-2- طلاق اقتصادی:
3-2- طلاق قانونی:
4-2- طلاق توافقی والدین:
5-2- طلاق اجتماعی:
6-2- طلاق روانی:
3- بچههای طلاق، قربانیان ناسازگاری والدین:
4-طلاق و خانواده های ایرانی:
5-عوامل تهدید کننده پایداری خانواده:
1-5-اختلاف فرهنگی و طبقاتی:
2-5- دخالت دیگران:
3-5- مسائل اقتصادی و مالی:
4-5- هوسرانی و ازدواج مجدد:
6-5- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات:
7-5- انتقام گیری و بهانه جویی:
8-5- سلطه گری شوهر یا زن:
6- آمار ها و اطلاعات موجود در رابطه با طلاق:
1-6- بررسی وضعیت موجود طلاق:
7- دیگر علل و عوامل مؤثر بر طلاق:
1-7- عوامل اقتصادی مؤثر بر طلاق:
2-7- عوامل شخصیتی مؤثر بر طلاق:
3-7- عوامل ارتباطی بین طرفین:
4-7- عوامل اجتماعی مؤثر بر طلاق:
8- آثار و پیامدهای ناشی از طلاق:
الف: آثار و عوارض منفی طلاق بر زنان مطلّقه:
ب: آثار و عوارض منفی طلاق برای مردان:
ج: آثار و عوارض منفی طلاق برای فرزندان:
د: عوارض اجتماعی طلاق:
9- چالش ها، تهدیدها و عوامل تسهیل کننده طلاق:
1-9- راهکارهای حقوقی:
2-9- راهکارهای آموزشی ـ فرهنگی:
3-9- راهکارهای اجرایی:
فصل دوم: ازدواج
چکیده
مقدمه
طبقه بندى عوامل
الف: عوامل جسمى و روانى موثر در سن ازدواج
نقص جسمى
بارورى
عوامل روانى
ب: عوامل اجتماعى, فرهنگى موثر درسن ازدواج
آموزش و آگاهى
تإثیرپذیرى جوانان
اهداف ازدواج
انتخاب همسر
ارتباط و آشنایى
تإثیر عوامل فرهنگ سنتى و غربى
نقش سواد
نقش اعتقادات مذهبى خانواده ها
تنظیم خانواده
منابع:
فصل اول: طـلاق
چکیده:
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان.
تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن جامعه نیز می شود. امروز ما شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماعی است در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد.
در این تحقیق سعی براین شده است نگاهی هرچند مختصر به این پدیده اجتماعی انداخته و در مورد برخی از آسیب های فردی و اجتماعی وارده از سوی آن به بحث و گفتگو بپردازیم و با این امید که در آینده شاهد کاهش میزان طلاق و از هم پاشی کانون خانواده ها باشیم.
مقدمه:
ضعف بنیه فرهنگی و عدم آگاهی و پایبندی به ایمان و تقیدات مذهبی خانوادهها، بخصوص در میان والدین؛ به عنوان مهمترین عامل سستی روابط خانوادگی و در نتیجه افزایش طلاق در ایران اعلام شد.
معضلات اجتماعی مانند افزایش نرخ طلاق و گسترش اضطراب در میان جوانان، این روزها مورد بحث رسانه های همگانی و موضوع بسیاری از همایش ها و سمینارها در سراسر کشور قرار گرفته و بسیاری از آنها حاوی آمارهای بسیار تکان دهنده ای است.
بی تردید افزایش دامنه آفت های جامعه که باید دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت و فرهنگ سازی کشور را به تامل و چاره اندیشی اساسی وادارد، معلولی بیش نیست. برای تجهیز و مقابله با این پدیده های ناهنجار، ابتدا باید علل و ریشه های بروز این مساله مهم را شناسایی کنیم، در غیر این صورت هر راه حلی اگرچه با صرف هزینه های زیاد، بی تاثیر خواهد ماند. به این ترتیب، درخواست طلاق هنگامی صادر می شود که هرگونه امید و تلاش برای دستیابی به کانون گرم زندگی مشترک بی پاسخ می ماند و واقعیتهایی رخ می دهد که دستیابی به آرزوها را ناممکن می سازد و آنگاه تنها راه رهایی به جدایی ختم خواهد شد. اما روانشناسان معتقدند: زندگی مجموعه ای از افتادن ها و برخاستن ها، لذت ها و تلخکامی ها، خواب ها و بیداری های هدفدار است، این که تصور کنیم همه امور باید موافق میل و خواسته ما تحقق پذیرد، تصویری اشتباه است.
اصولاً خانواده ای را نمی توان سراغ گرفت که در آن به هیچ وجه اختلاف فکر و سلیقه وجود نداشته باشد، هر انسانی ذوق و سلیقه ای مخصوص به خود دارد. اما برای دستیابی به آرامش باید این ذوق و سلیقه را به هم نزدیک کرد، زیرا انسان ها تنها در سایه توافق ها می توانند در کنار هم زندگی کنند نه اختلاف ها. از سوی دیگر، در زندگی مشترک بی اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی ها و تنگ نظری ها، بی حوصلگی و بی توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه ها، فزون طلبی ها، تنوع جویی ها، عدم رعایت وظایف فرد است که "طلاق" را می آفریند و این پایان مشکلات نیست، بلکه سرآغاز ویرانی است و معضلات جدید را به وجود می آورد.
1- طلاق چیست؟
طلاق؛ نامی ساده و مفهومی پیچیده؛ پدیدهای منفور و نکوهش شده، اما رو به افزایش. فروپاشی نظام کوچکی که تبعات زیادی دربر دارد و تاثیرهای منفیاش بر جامعه بویژه زنان و بچههای طلاق غیرقابل انکار است؛ پدیدهای که کمابیش از کنترل و پیشبینی خارج شده و جامعهشناسان را نگران کرده است.
در حقیقت همانگونه که پیوند بین افراد طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود. چنانچه طرفین نتوانند به دلایل گوناگون شخصیتی، محیطی و اجتماعی و … بایکدیگر زندگی کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطی از هم جدا می شوند .
از این نظر خانواده همچون عمارتی است که زن و شوهر ستون های آن را تشکیل می دهند و فروریختن هرستون استحکام و استواری عمارت را دچار تزلزل و گسستگی می کند. طلاق با این دید، یکی از غامض ترین پدیده های اجتماعی، ارکان خانواده را در هم ریخته و بیشتر اثرات مخرب خود را بر روی فرزندان برجای می گذارد. طلاق گسستن و فروپاشیدن و نابودی کانون گرم و آرامبخش زندگی است که اثرات جبران ناپذیری بر اعضای خانواده می گذارد.
در تحقیقی که توسط "جی هبر" (1990) صورت گرفت مشخص گردید ازدواج هایی که به طلاق منجر شده اند، کاهش شدیدی در اعتماد به نفس اعضای خانواده به وجود می آورد. چنین کمبودی می تواند ماهیتی اجتماعی، روانی یا جسمی باشد. کاهش اعتماد به نفس درنتیجه طلاق منشا مهم اختلالات اعضای خانواده در حین و بعد از طلاق می باشد.
در این تحقیق همچنین مشخص شد نه تنها طلاق سطح اعتماد اعضای خانواده را کاهش می دهد، بلکه باعث می گردد یکی از طرفین یا هر دو به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند. این تحقیق مدلی را نشان می دهد که در آن افراد از هم جدا شده به علت کاهش اعتماد محتاج همیاری و کمک هستند. گذشته از این طلاق پدیده ای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر می گذارد، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد، از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت نیز اثر می گذارد، زیرا موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت های خانواده تحویل جامعه گردند که احتمالاً فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعه اند. بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده می باشد .
2- ابعاد مختلف آسیب های ناشی از طلاق:
"پل بوهامون" نشان داده است که طلاق بدان سبب مساله غامضی است که همزمان شش بعد را در نظر می گیرد، این ابعاد عبارتند از:
1-2- طلاق عاطفی:
طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن می باشد و در اصطلاح عبارت از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر. طلاق را اغلب راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کرده اند.
زن و شوهر عواطف خود را از یکدیگر دریغ می دارند و روی از هم بر می تابند، زیرا اعتمادشان به یکدیگر و جذابیتشان برای هم به پایان رسیده است.
یکی از مهمترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است که در هیچ کجا به ثبت نمی رسد و نمود عینی ندارد اما مهمترین نوع طلاق است که کودکان زیادی از آن رنج می برند. در چنین خانواده هایی یک تشنج روانی حکم فرماست.
این مورد مربوط به خانواده هایی است که به علت مسائل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنهاست یا برخی باورهای نادرست و نگرش های منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان و یا ناتوانی در تامین نیازهای زندگی تصمیم می گیرند که به اجبار زیر یک سقف زندگی کنند. در چنین اوضاع نابسامانی، زن انزوا طلبی اختیار کرده و خود را شریک زندگی نمی داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه می دهد.
بسیاری از زوج ها با هم زندگی می کنند ولی از وجود و درون هم خبری ندارند، این قطع روابط عاطفی عوامل پنهان و ناگفته های بسیار دارد.
این طلاق های عاطفی که در خیلی از خانواده ها وجود دارد را نباید دست کم گرفت. بسیاری از خانواده ها مشکلات زندگی زناشویی را به دست گذر زمان می دهند که به گفته خودشان بعدا درست می شود، بعدا با آمدن فرزند بهبود پیدا می کند، اما بی اهمیت جلوه دادن مشکلات و مسائل و موکول کردن آنها به گذشت زمان می تواند سایه مشکلات را گسترده تر کند.در جامعه امروز تعهد به زندگی برای زنان به همان شکل که برای خیلی از زنان قدیمی تر که دارای قداست و ارزش بود، همچنان قداست و ارزشمند است و اغلب زنان امروز به هیچ طریق حاضر نیستند کانون خانواده را رها کنند. در این شرایط بیشترین آسیب به روح و روان کودک وارد می شود و اوست که باید این شرایط راتحمل کند.
در این اوضاع نابسامان کودک قربانی تسویه حساب های والدین می شود.
کودکان طلاق اگر در ظاهر سالم بمانند و به معضلات اجتماعی از قبیل جرایم و جنایات، مواد مخدر و الکل و غیره کشیده نشوند باز شادی و سرزندگی خود را از دست می دهند و مسلما نمی توانند پدر و مادرانی بهتر از پدر و مادران خود برای فرزندانشان باشند. این کودکان در شرایط پیش آمده زندگی خود احساس تنهایی، سرخوردگی و بی پشتوانگی می کنند.
این موارد در جامعه ما بسیار دیده می شود، شاید بتوان گفت این موارد ذکر شده قطره ای در یک دریاست. به هرحال باید توجه داشت که جلوگیری از طلاق، شاید غیرممکن باشد اما حداقل می توان راهکارهایی جست تا به وسیله آنها بتوان از مضرات این معضل کاست. در واقع می توان اینگونه بیان کرد که ما باید بیش از هر چیز به فکر بازخوانی فرهنگ طلاق در جامعه باشیم، باید سازمان هایی شکل گیرند که بتوانند به خوبی انگیزه های طلا ق در خانواده ها را بررسی کنند و بتوانند آنها را از این کار بازدارند و نیز بتوانند به درستی ارزیابی کنند که کدامیک از والدین شایستگی قبول و نگهداری فرزند خود را می توانند داشته باشد تا حدودی با این کار بتوان از دغدغه ها و دل نگرانی های جامعه کم کرد.
به امید روزی که در مطبوعات دیگر شاهد تیترهایی مثل "به ازای هر ۴ ازدواج یک طلا ق رخ می دهد"، "افزایش ۲۰ درصدی طلاق" و "درصد افزایش بالای طلاق در ازدواج های دانشجویی"، نباشیم
2-2- طلاق اقتصادی:
وقتی خانواده ای از هم می پاشد، تصفیه اقتصادی یعنی تقسیم اموال و دارایی آنها در دو سهم ضرورت پیدا می کند.
3-2- طلاق قانونی:
در دادگاه پایان رسمی ازدواج و همراه آن شرایط اجازه ازدواج مجدد برای طرفین اعلام می گردد.
4-2- طلاق توافقی والدین:
تصمیماتی که درباره حضانت فرزندان، دیدار بعدی آنان، مسئولیت های هریک از والدین از نظر مالی و تربیت کودکان و غیره اتخاذ می گردد.
5-2- طلاق اجتماعی:
تغییراتی است که در رابطه با دوستان و آشنایان اتفاق می افتد، به این معنا که چون از وقوع طلاق اطلاع پیدا می کنند، هریک به گونه ای واکنش نشان می دهند.
6-2- طلاق روانی:
وقتی ازدواجی گسسته شد، احساس همدلی از بین می رود و مفهوم "خود" تغییر می کند. در اینجا طرفین باید درک کنند که دیگر هیچ کدام یک پیوند را تشکیل نمی دهد، زیرا هریک خود را تنها می بیند و این تنهایی برای هریک از آنان یک "ضربه" است.
آمار رسمی طلاق نشان دهنده میزان ناکامی زوجین در زندگی زناشویی نیست. این آمار شامل افرادی که از یکدیگر جدا زندگی می کنند، اما به طور قانونی طلاق نگرفته اند، نمی شود. علاوه بر آن افراد زیادی وجود دارند که از زندگی مشترک خود راضی نیستند، اما به دلایل مختلف از هم جدا نمی شوند. آنها نگران پیامدهای عاطفی، مالی، اجتماعی و فرهنگی طلاق هستند و ترجیح می دهند به خاطر فرزندانشان به زندگی مشترک ادامه دهند. به این ترتیب آمار رسمی طلاق در جامعه درصد ناچیزی از تعداد خانواده هایی که در شرایط “طلاق عاطفی” به سر می برند را نشان می دهد.
کارشناسان معتقدند عوامل مختلف اجتماعی در افزایش میزان طلاق نقش دارد. به اعتقاد آنها به تدریج که زنان از نظر اقتصادی مستقل می شوند آمار طلاق نیز افزایش می یابد. با افزایش سطح درآمدها زنان مجبور به تحمل نارسایی های زندگی مشترک برای تامین مایحتاج اولیه زندگی خود نیستند.
محمد اکبری (آسیب شناس اجتماعی)در این باره می گوید: "معمولاً بیشتر ازدواج ها بر پایه عشق و علاقه صورت می گیرد، اما همیشه آینده مطابق با آن چه فکر می کنیم پیش نمی رود و گاهی در زندگی مشترک اتفاقاتی رخ می دهد که باعث می شود به ناگاه تمام تصورات ما فرو بریزد. در این شرایط اگر دو طرف نتوانند بنا به شرایطی که وجوددارد از هم جدا شوند به ناچار مجبور خواهند شد با سخت ترین شرایط تا پایان عمر، زندگی خود را با طلاق عاطفی سپری کنند.
وی درباره عواقب چنین روندی در زندگی توضیح می دهد: "تفاوت های فردی یک اصل مسلم غیرقابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است و به پیروی از این اصل طبیعی اگر هم بین زن وشوهر اختلاف وجود داشته باشد این اختلاف ها می تواند با گذشت و چشم پوشی برطرف شود. در حالی که اگر این فاصله زیاد شود عوارضی متوجه زن و مرد و فرزندان می شود و البته اگر بالاخره جدایی رخ دهد به خصوص در ایران بیشترین عوارض جدایی را زن متحمل می شود. آن هم به دلیل نوع نگاه جامعه به قشر زن، محدودیت های اجتماعی و نوع نگاه مردان به زنان مطلقه، که آنها را در وضعیت دشواری قرار می دهد که به همین دلیل هم بسیاری از زنان ترجیح می دهند به زندگی مشترک ادامه دهند و با ناامنی های روانی و اجتماعی بعد از طلاق مواجه نشوند"