با عضویت در تلگرام کافی نت دریا می توانید از آخرین خبرهای ثبت نامی های دانشگاهی و استخدامی ها و دیگر اخبار های مرتبط با کافی نت باخبر شوید .
جهت عضویت بر روی لینک زیر کلیک کنید .
با سلام
مطلب حال حاضر ما مقاله ادله اثبات قصاص می باشد
مشخصات فایل :
فرمت فایل : WORD.DOC
قابلیت ویرایش : دارد
قابلیت پرینت : دارد
تعداد صفحات : 24 صفحه
..............
قسمتی از محتویات ( سرفصل ها )
اقرار
شهادت
قسامه
علم قاضى
فصل دوم - حق جوابگویی ـ آیین نامه های مطبوعاتی
فصل سوم: جرایم
فصل چهارم: تخلفات
فصل پنجم: دادرسی مطبوعات ـ هیات منصفه
...........
کلمات کلیدی :
حقوق،مقاله،ادله،اثبات قصاص،ادله اثبات،ادله قصاص
تعداد صفحه: 14
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
مقدمه
دلایل عقلانی بر اثبات معاد
دلایل عقلی جسمانی بودن معاد
منابع:
مقدمه
اعتقاد به معاد ناشی از اعتقاد به نبوت پیغمبران الهی است. اگر از نظر عقلی نبوت یک پیامبر را اثبات کردیم، لازم است به محتویات دعوت او نیز ایمان بیاوریم. به این ترتیب شاید به نظر برخی، ذکر دلایل عقلی برای اثبات معاد لازم ننماید. ولی از آنجا که خود قرآن و متون دینی، به شکلی عقلی به استدلال در این زمینه پرداخته اند بسیاری از متفکران اسلامی نیز همین شیوه را در پیش گرفته اند. شهید مطهری در این زمینه چنین می فرماید:
گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآن و گفتار پیامبران سرچشمه می گیرد لزومی ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائن علمی بیاوریم، ولی نظر به این که خود قرآن کریم - لااقل برای نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسله استدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر می کنیم. (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص 526)
دلایل عقلانی بر اثبات معاد
تحقق «معاد» فی نفسه یک امر محال نیست. یعنی عقلا امکان این هست که امر معاد اتفاق افتد و اگر شرایط موجود باشد و موانع مفقود، هیچ محال عقلی از وقوع معاد رخ نمی دهد. برخی امور مانند اجتماع نقیضین محال عقلی هستند و هیچگاه نمی توان تصور کرد که تحقق یابند ولی معاد این چنین نیست. بنابراین می توان ادله عقلی برای آن ذکر کرد.
مقتضای حکمت الهی این است که خلقت جهان عبث و بیهوده نباشد. جهان آخرت به عنوان مقصد نهایی این جهان مانع از عبث و بیهوده بودن خلقت می شود. یکی از آثار ایمان و اعتقاد به عالم آخرت این است که ما را از پوچ پنداری و پوچ بودن نجات می بخشد و به ما و اندیشه و هستی ما معنی می دهد. اگر معاد نباشد خلقت بیهوده و عبث خواهد بود. خداوند در قرآن میفرماید:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ» (مومنون/115)؛ «آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریدیم و به سوی ما رجوع نخواهید کرد»
معاد متمّم و مکمّل خلقت است و جزیی از خلقت است که با نبودن آن خلقت ناقص است، خداوند در قرآن میفرماید:
«وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقَاتُهُمْ أَجْمَعِین» (دخان/38و40) «ما آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست به بازیچه خلق نکردیم آنها را به حق آفریدیم ولی اکثر مردم از آن آگاه نمیباشند همانا روز قیامت روز جدایی بین مؤمن و کافر و وعدهگاه جمیع خلایق است»
کلمه «حق» عبارت است از چیزی که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر، مطابق آن واقعیت باشد. بنابراین، خبر خداوند مبنی بر این که معادی در پیش است حق بودنش به این معنا است که خلقت الهی به نحوی صورت گرفته است که جز با برگشتن موجودات به سوی او تام و کامل نمی شود. بنابراین، مقتضای تحقق وعده الهی، تحقق معاد است
تعداد صفحه: 24
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
خداشناسی: درقرآن برای اثبات وجود خدا:
خداشناسی فطری
راه های خدا شناسی
شناساندن صحیح خداوند سبحان
والاتر از صفات پدیده ها
شناخت قدرت پروردگار
منابع
مقدمه
براهین اثبات خدا دارای سطوح گوناگونی هستند. برخی براهین مثل برهان حدوث و برهان نظم برای همه ی سطوح فکری قابل ارائه اند و نیاز چندانی به مقدّمات دیر فهم ندارند. لکن اینگونه براهین برای افراد شکّاک مناسب نیستند ؛ برخی دیگر از براهین نیز وجود دارند که مقدّمات آنها در حدّ متوسّطند مثل برهان حرکت و برهان فطرت یا برهان عشق و محبّب ؛ امّا برخی دیگر از براهین هم وجود دارند که مبتنی بر مقدّماتی دقیق و بسیار دیر فهمند مثل برهان وجوب و امکان و برهان صدّیقین. لذا نیاز است که قبل از ذکر براهین دقیق به اجمال ، مطالبی در مورد چیستی خدا گفته شود تا تصوّری روشن از خداوند به وجود آید ؛ و پس از آن دریابیم که براهین اقامه شده در صدد اثبات چه موجودی هستند.
خداشناسی درقرآن برای اثبات وجود خدا:
نخستین مسالهای که در بخش خداشناسی در قرآن مطرح میشود اینست که آیا درقرآن کریم برای اثبات وجود خدا استدلال شده استیا نه؟بسیاری از مفسران مخصوصا کسانی که قدمی در علم کلام برداشتهاند مثل فخر رازی، آیات زیادی از قرآن را (از جمله تقریبا تمام آیاتی که مشتمل بر آیات تکوینی الهی است) ناظر به اثبات وجود خدا دانسته و مفاد آنها را به صورت براهینی در آوردهاند که بازگشت اکثر آنها به «برهان نظم» است.در برابر ایشان دستهی دیگری از مفسران معتقدند که قرآن کریم وجود خدا را بینیاز از استدلال دانسته و در صدد اثبات آن بر نیامده است و براهینی که دستهی اول ادعا کردهاند یا در مقام اثبات توحید و نفی شرک استیا اینکه اساسا به صورت برهان در قرآن نیامده است، و این، مفسران هستند که پارهای از بیانات قرآنی را با ضمیمه کردن مقدمات دیگری به صورت برهان در آوردهاند.
البته داوری صحیح و مستند در این مورد، در گرو بررسی دقیق و گستردهایست که با این بحث فشرده سازگار نیست.اگر چه استدلال دستهی اول که بسیاری از آیات را دلیل دانستهاند، مخدوش است اما آنچه را به عنوان وجه جمع یا تقریب بین این دو قول میتوان گفت این است که ممکن است قرآن کریم مستقیما در صدد اثبات وجود خدا بر نیامده باشد یا وجود خدا را قریب به بدیهی و بی نیاز از استدلال میدانسته و یا با منکر قابل توجهی مواجه نبوده است و طرح کردن آن را که ممکن بود موجب وسوسه شود خلاف حکمت دانسته است، ولی به هر حال میتوان از بیانات قرآن استدلالهایی برای این مطلب به دست آورد و حتی بعید نیستخود قرآن هم به طور غیر مستقیم به این استدلالها توجه داشته باشد.مثلا منافاتی ندارد که آیهای مستقیما در صدد اثبات یگانگی خدا باشد ولی به طور غیر مستقیم، اصل وجود خدا را هم ثابت کند یا آیهای در مقام احتجاج با مشرکان یا منکران نبوت پیغمبر اسلام (ص) باشد ولی ضمنا مطلبی را بیان کند که مثبت وجود خدا هم باشد.
برای نمونه، آیهی (35) از سورهی «طور» را در نظر میگیریم که در مقام احتجاج با کفاریست که از ایمان به پیغمبر اکرم (ص) سرباز میزدند.این آیه سؤالاتی را به صورت «استفهام انکاری» مطرح میکند و از جمله میفرماید:
طور/35:ام خلقوا من غیر شیء ام هم الخالقون .
آیا آنان بدون خالق پدیدار شدهاند یا آنان خود خالق خویش هستند؟.
بدون شک این آیه صریحا در مقام اثبات وجود خدا نیست ولی ضمنا میتوان برهانی برای این مطلب از آن، استنباط کرد به این صورت که انسان یا باید بدون آفریننده وخود به خود به وجود آمده باشد و یا باید خود آفرینندهی خویش باشد و یا باید آفرینندهی دیگری داشته باشد.بطلان فرض اول و دوم روشن است و هیچ عاقلی نمیتواند آنها را بپذیرد، پس ناچار فرض سوم صحیح است و آن اینکه «آفریننده» دارد.
این استنباط، منوط به این است که مصداق «شیء» در آیهی شریفه «آفریننده» باشد.یعنی آیا این کافران بدون چیزی که آفرینندهی ایشان باشد آفریده شدهاند یا خودشان آفرینندهی خویشند؟بدیهی است که هیچکدام از این دو فرض صحیح نیست و پاسخ هر دو سؤال، منفی است، پس باید معتقد به وجود خدای آفریننده باشند.ولی دو احتمال دیگر نیز در بارهی مصداق «شیء» وجود دارد: یکی آنکه منظور از «شیء» مادهی قبلی باشد: (1) یعنی آیا ایشان بدون مادهی قبلی آفریده شدهاند؟دیگر آنکه منظور از آن «هدف و غایت» باشد یعنی آیا ایشان بیهدف آفریده شدهاند؟ولی ظاهرا هیچ یک از این دو احتمال با ذیل آیه، سازگار نیستیعنی با این سؤال که «آیا ایشان آفرینندهی خویشند؟» این مناسب نیست که «آیا ایشان بدون مادهی قبلی یا بدون هدف آفریده شدهاند؟» بلکه همسنگ چنان سؤلی این است که «آیا ایشان بدون آفریننده، آفریده شدهاند یا خودشان خود را آفریدهاند؟» و شاید نکتهی اینکه سؤالها عینا به همین صورت طرح نشده و مثلا گفته نشده است، الیس لهم خالق ام هم الخالقون این باشد که روی مخلوق بودن ایشان تکیه شود ( خلقوا) تا بطلان هر دو فرض روشنتر گردد.
بنابر این، اگر میبینیم قرآن کریم، موضوع وجود خدا را به صورت «مساله» مطرح نکرده و مستقیما در صدد استدلال برای آن بر نیامده است، الزاما چنین نیست که به طور غیر مستقیم و ضمنی هم به دلیل آن اشارهای نکرده باشد و یا دست کم نتوان از مطالب قرآنی، مقدماتی هم برای استدلال به دست آورد.
نمونه سوال ادله اثبات دعوا همراه با پاسخنامه تا 10 ترم