با فرمت word و در 36 صفحه
مبانی بصری چیست؟
ایجاد آثار هنری و درست درک کردن آن ها نیاز به یک شناخت اولیه از اصول و مبانی بصری دارد. همین دلیل این مبانی را می توان به الفبا و قواعد درک زبان و ابداع در هنرهای تجسمی و بصری تعبیر کرد. آشنا شدن با مبانی بصری می تواند تا حد زیادی در درک کردن جهان بصری مؤثر باشد.
آنچه در روزگار ما در قالب هنر جای می گیرد عبارت است از : عکاسی، گرافیک، نقاشی ، طراحی و مجسمه سازی. به طور کلی می توان گفت همه هنرهایی که به صورت بصری ارائه یا دیده می شوند و با تصویر سر و کار دارند، اصول و مبانی مشترکی دارند که «مبانی هنرهای بصری» نامیده می شوند. بنابراین در مبانی بصری الفبای تجسم یا تصویر کردن و همچنین درک آثار هنرهای تجسمی را تجربه خواهیم کرد.
عناصر و کیفیت نیروهای بصری به دو بخش کلی تقسیم می شوند:
1- عناصر فیزیکی(ملموس): بخشی که با آنها به طور فیزیکی و ملموس سر و کار داریم مانند : نقطه، خط، سطح، رنگ، شکل، بافت ، اندازه و تیرگی روشنی.
2- عناصر غیر فیزیکی(غیر ملموس): کیفیات خاص بصری که بیشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به کار بردن عناصر بصری می باشند مانند : تعادل، تناسب، هماهنگی و کنتراست، محدوده، سبکی و سنگینی،ریتم، تجمع و تفرق، ترکیب بندی که به نیروهای بصری یک اثر تجسمی استحکام می بخشند.
دیدن
در یک معنای کلی عمل دیدن واکنش طبیعی و خود به خود است که عضو بینایی در مقابل انعکاس نور از خود نشان دهد و انسان به طور طبیعی رنگ، شکل ، جهت، بافت ، بعد و حرکت چیزها را به وسیله پیام های بصری دریافت می کند. اما در هنر و نزد هنرمندان دیدن می تواند فراتر از یک عکس العمل طبیعی تعبیر شود. در نگاه هنرمند جهان به صورت عمیق تر ادارک و تعبیر می شود. او علاوه بر دیدن اشیاء به روابط و تناسبات آن ها با یکدیگر به دقت توجه می کند. همین توجه و نگاه موشکافانه به جهان و پدیده ها به نحوی در آثار او جلوه گر می شود که گویی هیچ کس دیگر قبلاً آن ها را آن گونه ندیده است.برای شناخت بهتر هنرهای تجسمی مثل نقاشی، مجسمه سازی، گرافیک، معماری و غیره باید عناصر اصلی را که در حقیقت پایه و اصول کلیه هنرهای تجسمی است، بشناسیم.
عناصر بصری
این عناصر عبا رتند از نقطه ، خط ، سطح ، حجم ، بافت ، حرکت ،رنگ کلیه عناصر فوق به صورت مشترک و یا فردی در تمام رشته های هنرهای تجسمی ، نقش اصلی و اساسی دارند وچون این عناصر همگی جنبه تصویری داشته و با چشم سر و کار دارند ، وبه عبارت دیگر تنها از طریق چشم قابل درک هستند آنها را (عناصربصری)نامیده می شود.
به عنوان مثال وقتی از فاصله ی دور به یک تک درخت در دشت نگاه می کنیم. به صورت یک نقطه تجسمی دیده می شود. اما وقتی به آن نزدیک می شویم یک حجم بزرگ می بینیم که از نقاط متعدد (برگ ها) و خطوط ( شاخه ها) شکل گرفته است. بنابراین محدوده ی فضا یا سطح که همان کادر است نقش تعیین کننده ای در تشخیص دادن نقطه ی تجسمی و معنا پیدا کردن آن دارد. در صورتی که اندازه لکه یا عنصر بصری نسبت به کادر به قدری کوچک باشد که به طور معمول نتوانیم جزئیات آن ها را به صورت سطح یا حجم تشخیص بدهیم، می توانیم به آن نقطه تجسمی یا بصری بگوییم.
موقعیت های مختلف نقطه
خط
1- جهت خط
2- حالت خط
3- کاربرد خط
4- حرکت بوسیلۀ خط
5- سایه روشن به وسیله خط
مثلث
مربع
دایره
حجم
کادر
1- ترکیب بندی افقی
2- ترکیب بندی عمودی
3- ترکیب بندی مورب
4- ترکیب بندی دایره ای
5- ترکیب بندی حلزونی
6- ترکیب بندی مواج
7- ترکیب بندی متقاطع
8- ترکیب بندی مثلثی
9- ترکیب بندی قرینه
10- ترکیب بندی غیر قرینه
11- ترکیب بندی قرینه در بی قرینگی
12- ترکیب بندی متمرکز
13- ترکیب بندی منتشر
تناسب
بافت
انواع بافت
روش های ایجاد بافت
رنگ
فیزیک رنگ
شاخصه های اصلی رنگ
درخشندگی یا روشنایی
شدت یا خلوص رنگ
نمود و اثرات متقابل رنگ ها
1- رنگ های اصلی
2- رنگ های فرعی (درجه دو)
3- رنگ های درجه سوم
4- رنگ های مکمل
هماهنگی رنگ ( هارمونی)
1- هارمونی بر اساس هم جواری رنگ ها
2- هارمونی بر اساس رنگ های مکمل
3- هارمونی بر اساس رنگ های سرد و گرم
تاثیرات روانی رنگ ها
زرد
قرمز
آبی
سبز
نارنجی
بنفش