تعداد صفحات:11
اندازه: 950 کیلوبایت
محمدتقى خان پسیان در سال ۱۳۰۹ ه ق در تبریز متولد شده و تحصیلاتش را در زادگاهش آغاز کرد و ادامه داد. در سال ۱۳۲۴ه ق به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد. پس از پنج سال در مدرسه نظام به درجه سلطانى رسید و چون اساس قشون جدید به هم خورد به ژنرال یالمارسن سوئدى، با همان درجه اى که داشت معرفى شد و در سمت آجودان مترجمى و ریاست گروهان مامور همدان شد.
از سال ۱۳۳۱ داخل مدرسه صاحب منصبان ژاندرمرى شده و سال بعد جزء اردوى اعزامى به بروجرد رفت و در اغلب جنگ هاى آنجا شرکت کرد. (دوران جنگ اول جهانى) در همان سال به درجه یاورى (سرگردى) رسید و مامور همدان شد و تا محرم سال ۱۳۳۴ ه ق در آنجا بود. یاور محمدتقى خان در جنگ عمومى (جنگ جهانى اول) دلاورى هاى زیادى از خود نشان داد و در جنگى که معروف به جنگ مصلى بود، روس ها را شکست فاحش داده و با این پیروزى که از نظر نظامى شاهکارى بود، شهرت و لیاقت او از مرز ایران گذشت و در آلمان و اتریش پیچید، اما پس از سقوط بغداد مجبور به عقب نشینى شد.
در سال ۱۳۳۴ ه ق مسئله مهاجرت ملیون ایرانى به عثمانى پیش آمد و محمدتقى خان پسیان از آنانى بود که همراه این دولت در تبعید بود و به عثمانى رفت. اما وى در استانبول از آنها جدا شده و در سال ۱۳۳۵ براى معالجه به آلمان رفت و در سال ۱۳۳۶ نیز به برلین کوچ کرد. در آلمان ابتدا در هوانوردى و بعد در قسمت پیاده نظام مشغول خدمت بود. سپس در ضمن خدمت، ریاضیات عالیه و موسیقى علمى را نیز فراگرفت. محمدتقى خان در سال ۱۳۳۸ ه ق به ایران بازگشت و پس از چندى سرگردانى در دولت مشیرالدوله به فرماندهى ژاندارمرى خراسان منصوب گشت.
در ارزیابى قیام عاشورا، برخى اساسا منکر وجود صبغه سیاسى براىقیام عاشورا شدهاند و این تحلیل را تا آنجا پیش بردهاند که اصولا دخالتدر چنین امورى در شان انبیا و اولیا(ع) که براى هدایتخلق آمدهاند، نیست. برخى نیز اهدافى در مرتبه دوم و سوم اولویت را جزء علل و انگیزههاىاصلى قیام ذکر نمودهاند. بعضى نیز نتوانستند میان سیاسى بودن حرکتبهانگیزه به دست گرفتن حکومت را با آگاهى حضرت(ع) از فرجام کار وفقدهند و راه انکار آگاهى تفصیلى حضرت(ع) به سرنوشتى که جز شهادتنیست را در پیش گرفتهاند. و نیز دیدیم که صاحب جواهر(قده) این قیام راحرکتى اسرارآمیز مىداند که نمىتوان تفسیرى بر اساس ملاکهاى جارىدر فقه بر آن گذارد.
در نگاه آنان که تنها راه باقیمانده براى حضرت(ع) را همین مىدانند والا دچار سرنوشتى بدتر و دردناکتر مىشد، انگیزه اصلى را باید در اینشمرد که حضرت(ع) براى نجات از آن وضعیت فجیعتر، از باب اهم و مهماین را برگزید; راهى که البته توانست ثمرات دیگرى را نیز چون افشاىماهیت دشمن به همراه داشته باشد.
آنچه حضرت امام خمینى(قده) بر آن تاکید ورزید و در عمل خویش نیزبه وضوح نشان داد، بسیار فراتر و متفاوت با تحلیلهاى انجام شده است، چهدر حوزه فقه و استنباط و چه در حیطه مسایل اجتماعى و کلامى.
ساختار تحلیل فقهى - اجتماعى امام مبتنى بر عناصر مهم زیر است:
1. حرکت امام(ع) یک حرکت کاملا سیاسى و حساب شده در جهتبرپایى حکومت اسلامى و به عنوان اداى یک تکلیف بود.
2. آگاهى امام(ع) به شهادت، مانع این حرکت نبود. یعنى امام(ع) در عینعلم به شهادت خود و سرنوشت قیام، به انگیزه یادشده حرکت نمود.
در مقام تبلیغ و واقع ، حرکت امام حسین(ع) براى اقامهى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلبالاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عنالمنکر ...». در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مىخوانیم: «و منحالنّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک منالجهالة و حیرةالضّلاله». آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کردهاند، بیان مىفرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه ناکثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علىاللَّه ان یدخله مدخله».
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که دربارهى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مىکند که غرض، اقامهى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامهى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوةاللَّه یا وارث نوح نبىّاللَّه ...» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقومالنّاس بالقسط». اقامهى قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
آنچه که نهضت ما را جهت مىداد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است که حسینبن على(علیهالسّلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز، براى شهداى خود که در جبهههاى گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن، به شهادت مىرسند، با معرفت عزادارى مىکنیم. آن شهید و جوانى که یا در جنگ تحمیلى و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده، هیچ شبههیى براى مردم ما وجود ندارد که این شهید، شهید راه همین نظام است و براى نگهداشتن و محکم کردن ستونهاى همین نظام و انقلاب، به شهادت رسیده است؛ در حالى که وضع شهداى امروز، با شهداى کربلا که در تنهایى و غربت کامل قیام کردند و هیچکس آنها را به پیمودن این راه تشویق نکرد، بلکه همهى مردم و بزرگان وجوه اسلام، آنها را منع مىکردند، متفاوت است. در عین حال، ایمان و عشقشان آنچنان لبریز بود که رفتند و غریبانه و مظلومانه و تنها به شهادت رسیدند. وضع شهداى کربلا، با شهدایى که تمام دستگاههاى تبلیغى و مشوقهاى جامعه به آنها مىگوید بروید و آنها هم مىروند و به شهادت مىرسند، فرق دارد. البته این شهید، شهید والامقامى است؛ اما او چیز دیگرى است.
25 صفحه
فهرست
عنـــــــوان
صفحه
مقدمه
فلسفه سجده بر خاک چیست؟ و چرا شیعه بر مهر و تربت کربلا سجده میکند؟
نظر قرآن درباره انجام دادن سجده زیاد چیست؟
چرا وقتى انسان، نماز مى خواند، باید سر خود را بر مهر بگذارد؟
چراشیعیان برخاک سجده مى کنند؟
فلسفه قیام در نماز
فلسفه رکوع در نماز
فلسفه تشهد در نماز
فلسفه و اسرار سلام در نماز
به چه دلیل خواندن قرآن در رکوع و سجود مکروه است؟
چرا در نمازها یک رکوع و دو سجده انجام مى دهیم؟
چرا در رکوع اسم "عظیم" و در سجده اسم "اعلی" گفته می شود؟
فلسفه قنوت و آثار آن چیست؟
چرا ما شیعیان در تمام نماز ها قنوت میخوانیم ولی اهل تسنن نمیخوانند؟
نتیجه گیری
منابع
مقدمه
نیایش عروج آدمی از مقام بندگی به آستانه درگاه الهی وجهی است از سر عشق و اخلاص به سوی آفریننده ی اثر بیمانندی همچون «معجزه زندگی»!
پرستش، در واقع، تلاش آدمی برای پیوستن به وجودی با شعور، اما نامحسوس است که سازنده و گرداننده جهان هستی، روشنی بخش فرد، برترین نیروده و جمال آفرین و صادق ترین راهنما و دلسوزترین منجی است .
نیایش واقعی، حالتی است عارفانه، که در آن آدمی، خداوند را طلب می کند، او را می یابد، او را می شناسد، او را دوست می دارد، به او عشق می وزد و در نهایت محو جمال او می گردد، و او نیز در قلب پرتپش بنده ی خود، قرار گاهی همیشگی می یابد، به آن اطمینان می بخشد، و آن را مأمن عشق های بزرگ و عمیق می گرداند .
بنده ای که در برابر خداوند یکتای انسان و جهان، با فروتنی سر فرود می آورد ، گویی با زبان حال خود می گوید؛ که او را دوست دارد، نعمت هایش را سپاس می گذارد، خود را به او می سپارد ، و تسلیم اراده و خواست اوست . و آن اه، به رضای معبود خود راضی ، در بلای سخت ، اما شیرین او صبور ، به واحدیت او مقر ، و به امان فریاد رسش چنگ زنان می گرد.
گویی چنان است که یکتای مهربان ، نجوای عاشقانه بنده اش را می شنود و به امر مژده ی « خدا گونه شدنش» را می دهد .بندگی و عبادت ، آدمی را خدا گونه می کند و به مقام خلیفه الهی می رساند دل او را از نعمت ها، به ولی نعمت می کشاند، که دون همت است که روی از ولی نعمت برگرداند و دل به نعمت مشغول کند !، و این هست «راز هستی» .
«نماز» اقرار صادقانه به بندگی خدا، پاره شدن بندهای شیطان و دام های ابلیس است.
فلسفه سجده بر خاک چیست؟ و چرا شیعه بر مهر و تربت کربلا سجده میکند؟
حقیقت سجده همان خضوع، تذلل، میل و ... است. سجده یکی از واجبات است؛ چرا که در قول خدای متعال آمده است: "ای کسانی که ایمان آورده اید! رکوع کنید و سجود به جا آورید...".
در این جا ضروری است به نکته ای توجه شود و آن این که شیعه بر خاک سجده می کند، نه برای خاک؛ زیرا که سجود برای غیر خدای متعال به اتفاق تمام علمای شیعه شرک است.
گاهی سؤال می شود که چرا فقط بر خاک سجده می کنید؟ جوابش این است که ما در این مسئله از سنت پیامبر اکرم (ص) پیروی می کنیم؛ چرا که در منابع و مصادر معتبر اهل سنت آمده است: سجده بر خاک است و پس از آن، چیزهایی که از خاک می روید. البته، غیر از چیزهایی که به طور عادی از پوشیدنی های و خوراکی ها است. اما در حال اضطرار بر لباس و پوشیدنی ها هم می شود سجده کرد!
در این جا برای هر قسم به ذکر یک روایت اکتفا کرده و تفصیل را به جواب تفصیلی احاله می دهیم.
1- سجده بر خاک: مسلم در کتاب صحیح خود نقل می کند: (خداوند) تمام زمین را برای ما محل سجده و خاکش را برای ما پاک کننده قرار داد، زمانی که آب یافت نشود.
2-سجده بر آنچه که از زمین می روید: بخاری در کتاب صحیح خود چنین نقل می کند: ام سلیم از رسول خدا (ص) درخواست نمود تا به منزلش بیاید و نماز بخواند، تا وی آن جا را مکان همیشگی نمازش قرار دهد! رسول خدا (ص) درخواست ام سلیم را اجابت کرد، به منزل او آمد، حصیری را که در خانه اش بود با آب مرطوب نمودم و در آن جا نماز خواند، ام سلیم با پیامبر (ص) نماز گذارد و آن جا را مصلای خویش قرار داد.
3-سجده بر لباس در حال اضطرار: بخاری از انس بن مالک نقل می کند: ما (مسلمانان) با پیامبر (ص) نماز می خواندیم و به خاطر شدت گرمای مکان سجده، قسمتی از پیراهن خود را مکان سجده گذاشتیم و بر آن سجده کردیم .
بنابراین، ملاحظه می شود که شیعه بر سنت رسول خدا (ص) که در مصادر معتبر اهل سنت آمده تکیه می کند.
پرسشی که در این جا باقی می ماند این است که چرا شیعه به سجده بر تربت امام حسین (ع) تأکید می کند؟
در جواب این پرسش باید گفت، اولاً: خاک و تربت امام حسین (ع)؛ مانند سایر تربت ها است و وجهی برای استثنای آن از سایر خاک ها نیست. ثانیاً: سجده بر تربت امام حسین (ع) واجب نیست، بلکه مستحب است. ثالثاً: اهل بیت (ع) بر این مسئله تأکید فرمودند که سجده بر تربت امام حسین (ع) ثواب دارد.رابعاً: خاک و تربت امام حسین (ع) نماد و تابلوی بسیاری از مسائل عقیدتی، مبارزاتی، تاریخی و ... است و از این جهت سزاوار است از آن استفاده کنیم