سلام اگه دنبال یک تحقیق خوب درباره رابطه دین و سیاست در انیشه امام خمینی هستید دیگه نیازی نیست سرچ کنید متن اماده شده در این باره برای شما عزیزان اماده کردم با قیمت بسیار مناسب با فرمت ورد و 16 صفحه . قسمتی از متن .
تعریف دین: ارائه تعریف جامع و مانع از دین مشکل است. ولی برخی گفتهاند: دین به معنای اعتقاد به یک امر قدسی است. عدهای آن را: ایمان به موجودات روحانی دانستهاند. گروهی دیگر گفتهاند: دین عبارت است از ایمان به یک یا چند نیروی فوق بشری که شایسته اطاعت و عبادت است.
اما تعریف سیاست: «سیاست علم فرمان راندن بر کشورهاست» و یا «سیاست فن وعمل فرمانروایی بر جوامع بشری است.» قرآن، قانون اساسی حکومت الهی است. شهید مدرس که فرمود: «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست»، قرآن مجید است. از باب «النّبی اولی بالمؤمنین» پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مؤمنان نسبت به خودشان سزاوارتر و نزدیکتر است. حکومت دینی اولی به مؤمنین است و حاکم اسلامی هم جای پیامبر نشسته است و حکومت جای حقیقت
یکى از مباحث مهم در حوزه اندیشههاى اجتماعى و سیاسى، رابطه «دین» و «سیاست» است. برخى با انکار هر گونه پیوندى میان دین و سیاست، تداخل یکى از آندو را در امور دیگرى موجب ناکارآیى طرف مقابل دانستهاند، از این رو به جدایى کامل آن دو توصیه مىکنند و برخى دیگر با قبول وجود رابطه میان دو مفهوم فوق، در کیفیت و نوع رابطه اختلاف نظر دارند. نوشتار حاضر در صدد مطالعه کیفیت ارتباط مفهومى و نهادى دین و سیاست در اندیشه امام خمینى(ره) است.
خداوند ماه صیام را بر سایر ماهها برترى بخشید
درود فرشتگان بر عابدان شب قدر
خدایا توفیق روزه با ترک معاصى به ما عطا فرما
بار خدایا توفیق نمازگزاردن کامل به ما مرحمت فرما
خدایا در این ماه توفیق تقرب به پیشگاهتبما مرحمت فرما
خدایا در این ماه از سهلانگارىها و فریب شیطان حفظمان فرما
خدایا ماه رمضان را براى ما ماه عبادت و طاعت قرار بده
خدایا درود بیکران و بى حد خود را بر محمد و آل او فرست
نیایش امام سجاد علیه السلام در وداع از ماه مبارک رمضان
ماجرای خونین کربلا آنقدر عظیم و تأسفبار است که زمان را در خود هضم میکند. ظهر عاشورای سال 61 هجری بهراستی زمین و زمان و عرش و فرش را به هم درآمیخت. تاریخ بعد از این واقعه خونبار به تعبیری از قلم میافتد زیرا روایت ظهر عاشورا در نوع خود نهایت و اوج تبیین حدیث دردمندی اولاد آدم است. قلم بعد از بیان این ماجرا چه بنویسد و تاریخ از پس این واقعه چه بگوید؟ از این رو در کتب تاریخ و در خطبه خطیبان و واعظان و در روایت پیران و عالمان بهندرت شرحی از سالهای بعد از آن واقعه میخوانیم و میشنویم و دفتر پریشانی تاریخنویسان حداکثر تا کاخ الخضرای یزید در کوچه پشت مسجد اموی دمشق باز است و اگر مورخی به جنبه فلسفی و تحلیلی واقعه کربلا نیز بپردازد آن را تا تبلیغ و تشریح ماجرا از زبان زینب کبری و امام سجاد(ع) و تصویر دردناکی اسارت اهل بیت سالار شهیدان ادامه میدهد و دیگر هیچ!
سخن از معجزه قرن و شخصیت وارسته اى مانند امام خمینى آسان نیست انسانى که در هر زمینه اسوه و الگو بود.
از نظر علمى والا بر علم فقه و اصول چیره با فلسفه و عرفان همدم با رجال و درایه آشنا با علم اخلاق همراه و به آن آراسته. شب زنده دار بود و به مستحبات اهتمام مى ورزید. مسائل را خوب مى شناخت. دردهاى سیاسى اجتماعى کشور ایران را خوب دریافته بود و براى درمان آن هم راه حل داشت. هم دشمن را خوب مى شناخت و هم دوست را به خوبى در مى یافت. او در اوج دوران هراس انگیز رضاخانى رشد کرد و بالید و تجربه اندوخت و در دوران محمد رضا پهلوى تجربه خود را به کار گرفت و حکومت شاهنشاهى را واژگون و نظام اسلامى را بنیاد نهاد. و در این راه آزارها دید
و تبعید شد; اما نهراسید و هیچ گاه نترسید. این شخصیت را باید شناخت با دوران زندگى او آشنا شد زمینه هاى رشد وى را ریشه یابى کرد معلمان و استادان او را شناخت و به دیگران شناساند.
ما در این مقاله بر آنیم که گوشه هایى از زندگانى پرفراز و نشیب امام خمینى را به
( 433 )
مناسبت صدمین سال تولد آن عزیز در این سال 1378 که سال امام خمینى نامیده شده بشناسیم و بشناسانیم.
مراحل زندگى ایشان را مى توان به شش دوره تقسیم کرد.
1. از تولد تا 19 سالگى در خمین.
2. دوران تحصیل در حوزه اراک.
3. ورود به قم تا سال 1341.
این دوره چند برهه مهم دارد:
الف. از ورود تا آغاز تحصیل نزد آقاى شاه آبادى. ب. دوران تحصیل در محضر مرحوم شاه آبادى و تدریس فلسفه فقه و اصول.
ج. ورود آقاى بروجردى به قم و تدریس سطوح عالیه توسط امام تا آغاز مبارزه.
در مقام تبلیغ و واقع ، حرکت امام حسین(ع) براى اقامهى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلبالاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عنالمنکر ...». در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مىخوانیم: «و منحالنّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک منالجهالة و حیرةالضّلاله». آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کردهاند، بیان مىفرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه ناکثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علىاللَّه ان یدخله مدخله».
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که دربارهى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مىکند که غرض، اقامهى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامهى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوةاللَّه یا وارث نوح نبىّاللَّه ...» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقومالنّاس بالقسط». اقامهى قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
آنچه که نهضت ما را جهت مىداد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است که حسینبن على(علیهالسّلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز، براى شهداى خود که در جبهههاى گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن، به شهادت مىرسند، با معرفت عزادارى مىکنیم. آن شهید و جوانى که یا در جنگ تحمیلى و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده، هیچ شبههیى براى مردم ما وجود ندارد که این شهید، شهید راه همین نظام است و براى نگهداشتن و محکم کردن ستونهاى همین نظام و انقلاب، به شهادت رسیده است؛ در حالى که وضع شهداى امروز، با شهداى کربلا که در تنهایى و غربت کامل قیام کردند و هیچکس آنها را به پیمودن این راه تشویق نکرد، بلکه همهى مردم و بزرگان وجوه اسلام، آنها را منع مىکردند، متفاوت است. در عین حال، ایمان و عشقشان آنچنان لبریز بود که رفتند و غریبانه و مظلومانه و تنها به شهادت رسیدند. وضع شهداى کربلا، با شهدایى که تمام دستگاههاى تبلیغى و مشوقهاى جامعه به آنها مىگوید بروید و آنها هم مىروند و به شهادت مىرسند، فرق دارد. البته این شهید، شهید والامقامى است؛ اما او چیز دیگرى است.