تعداد صفحه: 30
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
تاریخچه
تولید ناب در حال حاضر
تولید دستی
تولید انبوه
مشخصه های تولید انبوه
سیستم فورد
شروع تولید ناب
کارخانه مونتاژ نهایی
زنجیره عرضه
طراحی قطعات در تولید ناب
عرضه ناب در عمل
طرز کار کارخانه
سازماندهی ناب در سطح کارخانه
رفتار با مشتری
انواع تولید از نظر عرضه و تقاضا:
نتیجه گیری
منابع
چکیده
لازمه رقابت در دنیای تولید کنونی بهره گیری ازتمام فنون و ابزارها وایده های جدید ناب است.در نیمه دوم قرن بیستم تولید کنندگان جهان با رقبای جدید اشنا شدند که با نیمی از سرمایه و امانکات لازم محصولات را با کیفیتی بهتر تنوعی بیشتر و با قیمتی پایین تر به بازار جهانی عرضه می کردند.یکی از این تکنیک های جدید تولید ناب است که بر خاسته از صنعت خودرو سازی است.با توجه به این که صنعت خودروسازی یک صنعت مادر و به تعبیری "صنعت صنعتها"محسوب می شود و از طرف دیگر با لحاظ کردن پتانسیل های عظیم و اهمیت صنعت خودروسازی در زمینه توسعه و اشتغال زایی اجرای موفق اصول ناب در این صنعت منجر به افزایش چشمگیر توان رقابتی تولید کنندگان داخلی با بهره گیری از تولید ناب در کاهش مداوم هزینه ها و قیمتها می شود که طبعا" به دیگر صنایع نیز سرایت خواهد کرد.
تولید ناب در واقع شیوه تولیدی است که ضمن به کار گیری فواید تولید انبوه و تولید دستی با هدف کاهش ضایعات و حذف هرفعالیت بدون ارزش افروده شکل گرفته است.بر این مبنا تکنیک ناب با کمک مجموعه ابزارهای خود می تواند نقش بنیادی در اصلاح و بهبود فرایندها داشته باشد.
مقدمه
تولید نابLean Manufacturing اصطلاحی است که جان گرافسیک (John Krafcik) پژوهشگر IMPV-International Motor Vehical Program بر نهاده است .از این رو ناب نامیده میشود که در مقایسه با تولید انبوه هر چیز را به میزان کمتر مورد استفاده قرار میدهد،این شیوه تولید ، نیروی انسانی موجود در کارخانه ، فضای لازم برای تولید،سرمایه ای که صرف ابزارآلات می شود ، نیروی مهندسی لازم برای بوجود آوردن محصول جدید و زمان مورد نیاز برای ساخت محصول جدید را به نصف تقلیل می دهد.همچنین در تولید ناب موجودی (Inventory)مورد نیاز به کمتر از نصف می رسد ، عیب ها بسیار کمتر میشود و محصولات با تنوع فزاینده تولید میشوند.
دو انقلاب در ابتدا و انتهای قرن بیستم رخ داد. انقلاب آغازین همانا ظهور تولید انبوه و پایان عصر تولید دستی است و انقلاب پایانی ظهور ناب و خاتمه یافتن عصر تولید انبوه است . اکنون جهان در آستانه عصری جدید به سر می برد، عصری که در آن دگرگونی شیوه های تولید محصولات و ساخته های بشر چهره زندگی او را یکسره دگرگون خواهدکرد.
پس از جنگ جهانی اول هنری فورد و آلفرد اسلون (مدیر جنرال موتورز) تولیدات صنعتی جهان را از قرون تولید دستی که شرکتهای اروپایی رواج داده بودند، به در آوردندو به عصر تولید انبوه کشاندند. و باترویج این شیوه تولید در تمام صنایع این کشور(آمریکا) رهبر جدید شیوه های تولیدی گردید و صنعت خودروسازی موتور و قلب تپنده اقتصاد این کشور شد. در همین راستا، پیتر دراکر در سال 1946 لقب <صنعت صنعتها> رابه صنعت خودروسازی اطلاق کرد.
همچنین تولید ناب در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط تاای چی اوهنو درشرکت خودروسازی تویوتا در کشور ژاپن مطرح گردید. بحث تولید ناب در سال 1990توسط جیمز ووماک و همکارانش از دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقی با عنوان <ماشینی که جهان را تغییر داد> منتشر گردید. او و همکارانش تولید ناب را تقریبا به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی (FORD) و کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی می شناسند.بنابراین بحث تولید ناب ، و سایر شیوه های تولیدی با صنعت خودروسازی گره خورده است.
تاریخچه
هر چند میتوان در دهه 1450 نمونههایی از تفکر صنعتی را مشاهده کرد اما هنری فورد نخستین کسی بود که واقعاً کل فرآیند تولید را یکپارچه کرد. وی این کار را در هایلند پارک و درسال 1913 از طریق ترکیب تعویضپذیری پیوسته قطعات با کار استاندارد و نقاله متحرک انجام داد تا آنچیزی را بیآفریند که حرکت تولید نامیده بود و به عنوان خط مونتاژ متحرک شناخته میشود. البته از منظر مهندسی تولید، این اتفاق نتایج بس وسیعتری را در برداشت.
فورد تمام گامهای تولید را تا آنجا که ممکن بود یا استفاده از ماشینهای تک کاره و گیجهای لازم بر اساس توالی فرآیند مستقر کرد تا بتوان ساخت و مونتاژ قطعات به خودرو را در چند دقیقه انجام داد و قطعات دقیقاً اندازه را مستقیماً به خط مونتاژ منتقل ساخت. این اقدام وی حقیتقاً یک تحول انقلابی در سیستم آمریکایی عملیات کارگاهی بود. در سیستم قدیمی آمریکایی، ماشینهای چندکاره را بر اساس نوع فرآیند در یک جا جمع میآوردند و قطعات را ساخته و پس از انجام دوبارهکاریها و اندازه کردنهای مکرر در مراحل زیرمونتاژ و مونتاژ نهایی، به محصول متصل میساختند.
مشکل فورد در سیستم حرکت نبود. او توانست با این روش، گردش موجودی را به کمتر از چند روز برساند. اما محصول او متنوع نبود. مدل تی نه فقط یک رنگ داشت بلکه به داشتن یک مشخصه اصلی محدود بود: تا سال 1926 تمام شاسیهای مدل تی یکی بود و مشتریان فقط میتوانستند بین چهار تا پنج شکل بدنه، یکی را انتخاب کنند. در واقع در کمپانی فورد تمام ماشینها فقط بر روی یک قطعه کار میکردند و هیچ گونه تبدیل مهمی در کار نبود.
اما وقتی جهان خواهان تنوع بیشتری شد که معنای آن طول عمر محصول خیلی کوتاهتر از 19 سال مدل تی بود، فورد مجبور شد شیوه حرکت تولید خود را کنار بگذارد.
دیگر خودروسازان به نیاز مردم برای تنوع مدل با انتخابهای بالا پاسخ گفتند اما از طریق سیستمی که شیوه طراحی و نحوه استقرار گامهای تولید آن به شیوه کارگاهی قبلی بازگشته بود که زمان انتظار را بس طولانیترمیکرد.
در طول زمان، آنها کارگاههای خود را از ماشینهای هر چه بزرگتر و سریعتر، پرتر و پرتر کردند که هر چند باعث کاهش هزینه سرانه هر گام فرآیند میشد، اما به شدت بر زمان انتظار تولید و میزان موجودیها میافزود (البته به جز در موارد نادری چون خط تولید موتور که در آن تمام گامهای فرآیند به هم متصل و خودکار بودند). بدتر اینکه کندی زمان بین فرآیندها و مسیر پیچیده حرکت مواد، استفاده از یک سیستم مدیریت اطلاعات دقیق و موشکافانه را الزامی میکرد که منجر به شیوه برنامهریزی کامپیوتری مواد مورد نیاز (MRP) شد
وقتی کی ئی چی رو تویودا و دیگران در دهه 1930، و مهمتر از همه تائی چی اوهنو به این وضعیت نگریستند (و به خصوص پس از جنگ جهانی دوم)، دریافتند که میتوانند با استفاده از مجموعهای از نوآوریهای ساده، هم حرکت پیوسته را حفظ کنند و هم محصولات متنوعی را به مشتری عرضه دارند. بر این اساس، ایشان افکار اصلی فورد را بازنگریستند و سیستم تولید تویوتا را بنیان نهادند.
این سیستم به طور بنیادین، توجه مهندسان تولید را از ماشینهای از هم جدا و بازدهی آنها، به سمت ایجاد حرکت محصول در کل جریان ارزش معطوف داشت. تویوتا از مجموع این اندیشهها نتیجه گرفت که میتوان با ماشینهای به اندازه برای تولید تعداد واقعاً مورد نیاز، با استقرار ماشینهای خودپایشگر برای تضمین کیفیت، با چیدمان ماشینها بر اساس توالی واقعی فرآیند، با تبدیل سریع ماشینها برای تولید مقادیر خیلی کوچک از انواع محصولات، و سرانجام با توجه به اینکه هر فرآیند فقط چیزی را تولید کند که فرآیند بعدی نیاز دارد، میتوان هزینهها را کاهش داده، تنوع و کیفیت تولید را افزایش داد و با یک زمان انتظار تولید کوتاه، به سرعت به تغییرات تقاضای مشتری پاسخ داد، در حالی که مدیریت اطلاعات بسیار سادهتر و با قابلیت بالاتری انجام شود.
تشریح کامل سیستم ناب در کتاب تولید ناب ( ماشینی که جهان را تغییر داد)، اثر جیم ووماک و دان جونز (1990) تشریح شده است . این دو سپس در کتاب تفکر ناب خود (1996) پنج اصل کلیدی زیر را برای تحقق تولید ناب در یک شرکت تشریح کردند:
و پس از طی مراحل تعریف ارزش، تجزیه و تحلیل جریان ارزش، ایجاد حرکت پیوسته و کشش؛ حرکت به سمت تکامل را با تکرار مراحل قبل ادامه دهید تا بتوانید با مراحل تولید و حجم اطلاعات کمتر، زمان کمتر و هزینه کمتر به مشتری خود خدمت کنید.
تولید ناب در حال حاضر
هم اکنون تویوتا، رهبر نمونه ناب جهان، به بزرگترین خودرو ساز جهان در سطح بازارهای جهانی مبدل شده است. این به معنای موفقیت در همه چیز است: افزایش فروش و سهم بازار در تمام بازارهای جهانی هدف و نه فقط در رهبری تکنولوژی تولید خودروهای هیبریدی.
این موفقیت رو در فزون مستمر طی دو دهه کذشته، باعث ایجاد علاقه شدیدی در همگان برای دانستن بیشتر درباره تفکر ناب شده است. هم اکنون هزاران کتاب و مقاله و سیمنار درباره ناب منتشر میشود و بیشمار منبع نیز درباره این موضوع در دسترس است.
همچنانکه تفکر ناب به تمامی کشورها سرایت میکند، رهبران سازمانهای مختلف کوشیدهاند اصول و ابزارهای آن را از سطح کارخانه فراتر برند و به امور لجستیک، توزیع، خدمات، خردهفروشی، خدمات درمانی، ساخت وساز بناها، امور نگهداری و حتی دولت نیز تعمیم دهند. در واقع، هم اکنون بینش و روشهای ناب در حال ریشه دواندن در اندیشههای مدیران ارشد و رهبران در تمامی بخشها است.
در عصر حاضر، تولید کنندگان صنعتی در سرتاسر جهان می کوشند تا شیوه تولید ناب را به کار گیرند، سیستمی که پس از جنگ جهانی دوم در شرکت تویوتا موتور در ژاپن مطرح شد و هنگامی که صنایع و شرکت های دیگر ژاپنی از این سیستم قابل توجه نسخه برداری کردند، ژاپن تا مرحله برتری اقتصادی ای که امروز شاهد آن هستیم رشد کرد.