واقعه غدیر خم
تعداد اسلاید:36
18 صفحه
فایل ورد
قابل ویرایش
فهرست
عنـــــــوان
صفحه
چکیده
1
مقدمه
2
علم و دانش زینب کبری
3
روحیه و شخصیت آن حضرت
4
زینب در روز عاشورا
6
اسرا بعد از واقعه عاشورا
7
ورود اهل بیت امام حسین به کوفه
8
خطبه حضرت زینب برای مردم کوفه و نتیجه آن
8
زینب (س) در مجلس ابن زیاد
11
خطبه حضرت زینب در برابر یزید در شام
12
نقش اسرا بعد از کربلا
15
نتیجه گیری
17
فهرست منابع
18
25 صفحه
قابل ویرایش
« فهرست مطالب »
عنـــــــوان
صفحه
چکیده
1
مقدمه
2
فرهنگ عاشورا
4
الگوپذیری
5
پیامهای کودکان و نوجوانان عاشورایی
8
8
9
10
10
11
11
12
12
13
13
14
14
15
16
17
17
17
کودکان ، نوجوانان و جوانان حاضر در کربلا
18
18
18
18
19
20
20
20
21
21
21
22
22
نتیجه گیری
23
پیشنهادات
24
فهرست منابع
25
چکیده
یکی از جلوه های باشکوه حرکت کاروان امام حسین علیه السلام ، حضور کودکان همراه امام حسین علیهالسلام و خاندان مکرم ایشان است. این حضور شورانگیز به شکوه حرکت امام حسین علیهالسلام رنگ و بوی خاصی بخشید. در حماسه کربلا هر یک از رادمردان و شیرزنان عاشورا به سهم خود بر اعتلا و سربلندی این حماسه افزودند اما کربلا از حماسه کودکانی که در این سفر جاودانه، هم پای ایثارگران و جانبازان عاشورا چکامه حضور سرودند خاطره ای فراموش ناشدنی بر سینه دارد. موفقیت در انجام مسؤولیتهای خطیری که بر عهده یکایک یاران امام حسین (علیهالسلام) در کربلا نهاده شده بود، جز از طریق آراسته بودن به فضیلتهای والای انسانی و الهی امکانپذیر نمیباشد. بدون شک وجود مجموعه ای از صفات و ویژگیهای برجسته انسانی در جوانان و نوجوانان کربلا بود که آنان را به عنوان دلاورمردان تاریخ و اسوه همه ایثارگران بعد از خود در طول تاریخ زنده نگهداشته و جاودانه کرده است. از سویی برخی از کودکان اگر چه نجنگیدند اما حضور و شهادتشان نقش مهمی در عظمت ابعاد قیام و نیز شتاب بخشیدن در فروپاشی بنیان ظلم و استبداد در جامعه گردید. آری عاشورا تابناکی خود را مدیون درخشش خورشید کربلا و ستارگانی است که گرد آن منظومه نورافشانی نموده اند. و اما...الگوپذیری و سرمشق گرفتن از رفتار دیگران از ویژگی هایی است که به حکم آفرینش در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است. این ویژگی در گروه سنی کودک و به ویژه نوجوان نمود بیشتری دارد. به همین دلیل، در این پژوهش ، برخی از ویژگی های کودکان و نوجوانان حاضر در کربلا را که قابلیت الگودهی به کودکان و نوجوانان امروزی را دارند، بیان شده است .
مقدمه
«کودکان و نوجوانان عاشورایی»، پژوهشی درباره نوزادان (شیرخوارگان)، کودکان و نوجوانانی است که در کربلا حضور داشتهاند. تعداد این کودکان با توجه به منابع تاریخی، 25 نفر بوده است. از این تعداد، پانزده نفر به شهادت رسیده و ده نفر باقی ماندهاند. دو نفر (طفلان مسلم) نیز در کربلا حضور نداشته, ولی به شهادت رسیدهاند.
به این بخش از عاشورا، جز در فواصل مقاتل و کتابهای تاریخی ـ مذهبی, توجه نشده است. تعداد انگشتشماری کتاب ادبی نیز با به خدمت گرفتن عناصر داستانی و شعری، کوشیدهاند زندگانی تنی چند از کودکان عاشورایی را بازسازی و بازنویسی کنند. همچنین کتابی نیز به صورت مستقل درباره زندگانی کودکان و نوجوانان نوشته شده و با بهرهگیری از منابع مختلف، ابعادی از زندگانی این بزرگمردان کوچک را از منظر تاریخی روشن کرده است..
در پژوهش کودکان و نوجوانان عاشورایی به این نکات توجه شده است:
ـ پرهیز از حاشیهروی,
ـ پرداختن به اصل موضوع,
ـ استفاده از منابع در دسترس همگان,
ـ کاربردیکردن گزارههای پژوهش,
ـ توجه ویژه به مباحثی مانند: ارتباطات، پیامهای موجود و ضرورت الگوگیری,
ـ تأکید بر ظرفیت بالای موضوع کودکان و نوجوانان عاشورایی, برنامهسازی در رسانه ملی,
ـ برقراری ارتباط میان گذشته (واقعه عاشورا) و حال (زندگی امروز)
پژوهش حاضر کوشیده است متناسب با اوضاع و احوال کودکان، نوجوانان و جوانان جامعه کنونی و امکانیابیهای جدید در بهرهمندی از پیامهای عاشورا پیش رود. همچنین میکوشد کودکان و نوجوانان عاشورایی را به عنوان الگو و اسوه، پیش روی مخاطبان قرار دهد. امید که در این راه، گامی هرچند کوچک برداشته باشد. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!
تعداد صفحه: 10
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
آنتوان بارا، اندیشمند مسیحی و ادیب سوری
توماس کارلایل، مورخ و اندیشمند اسکاتلندی
چارلز دیکنز، نویسنده معروف انگلیسی
ادوارد براون پروفسور و مستشرق انگلیسی
فردریک جمس یکی دیگر از بزرگان و اندیشمندان غربی
مسیو هاربین آلمانی
توماس ماساریک، فیلسوف، دولتمند و نخستین رییس جمهور گریگور
واشنگتن ایرونیگ ، نویسنده، سیاستمدار ، مقاله نویس و شاعر آمریکایی
بروکلمان کارل،خاورشناس و بزرگ ترین عرب شناس آلمانی
تاملاس توندون، رییس اسبق کنگره ملی هندستان
موریس دوکبرا نویسنده معاصر فرانسوی
گیبون، تاریخ نگار انگلیس مشهور
رِنالد الین نیکلسون، خاورشناس و اسلام شناس
گاسپار دروویل
سر پرسی سایکس خاورشناس انگلیسی
جرج جرداق دانشمند و ادیب مسیحی
ماربین خاورشناس آلمانی
ل. م.بوید
عباس محمود عقّاد نویسنده و ادیب مصری
عبد الرحمن شرقاوی نویسنده مصری
علامه طنطاوی دانشمند مصری
محمد علی جناح یکی از رهبران پاکستان
لیاقت علی خان، نخستین نخست وزیر پاکستان
مقدمه
بی تردید، حضرت سیدالشهدا(ع) از چنان فضایل وکراماتی برخوردار است که هیچ قلمی را یارای بیان آن نیست و چه بسا نکته های ارزشمندی که درباره وجود مقدس آن حضرت ناگفته مانده اند و در هر عصری تنها گوشه هایی از عظمت شخصیت و حرکت الهی آن بزرگوار بر جهانیان آشکار شده است.
به گزارش سرویس بین الملل شفقنا، امام حسین(ع) ازمحبوبیتی عالمگیر برخوردار است، چگونه کسی می تواند خالق بزرگترین حماسه تاریخی را نشناسد و به بزرگی و علو مقام آن حضرت اقرار نکند؟ آن امام بزرگواری که نه تنها در قلوب شیعیان خود نفوذ کرد، بلکه گروه های غیراسلامی نیز او را انسانی آزاد و آزاده شناخته و برای آن سرور آزادگان امتیازات خاصی را قایلند.
تاثیر شخصیت امام حسین (ع) و فداکاری هایشان در روز عاشورا، به حدی است که حتی اندیشمندان و متفکران بزرگ جهان بالاخص در جهان غرب نیز از این تاثیر بی بهره نبوده اند،به نحوی که بسیاری از آن ها در کتب و نوشته های خود نسبت به ابعاد شخصیتی آن حضرت اظهار شگفتی کرده اند. برای روشن شدن این امر بخش هایی از اظهارات برخی از این اندیشمندان و بزرگان جهان را نقل می کنیم:
آنتوان بارا، اندیشمند مسیحی و ادیب سوری می نویسد: اگر حسین (ع) از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی، برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم.
توماس کارلایل، مورخ و اندیشمند اسکاتلندی می نویسد:بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم، این است که حسین(ع) و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند. آن ها با عمل خود روشن کردند که کمبود عددی در جایی که حق و باطل رو به رو می شوند،اهمیت ندارد و پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است.
چارلز دیکنز، نویسنده معروف انگلیسی می نویسد: اگر منظور حسین(ع) جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.
ادوارد براون پروفسور و مستشرق انگلیسی عنوان می کند: آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟حتی غیر مسلمانان هم نمی توانند پاکی روحی که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت را انکار کنند .
فردریک جمس یکی دیگر از بزرگان و اندیشمندان غربی نیز معتقد است: درس امام حسین (ع) و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هرگاه کسی برای این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.
تعداد صفحه: 28
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
ویژگیهای جوانان کربلا
شرح حال برخی از جوانان و نوجوانان کربلا
1- عباس بن علی (علیه السلام):
2- علی بن حسین، امام زین العابدین (سجاد) (علیهالسلام):
3- علی بن الحسین (علی اکبر علیه السلام):
4- عبدالله بن علی (علیه السلام
5- عثمان بن علی (علیه السلام):
6- جعفر بن علی (علیه السلام):
7- ابوبکر بن علی (علیه السلام):
8- قاسم بن الحسن (علیه السلام):
9- ابوبکر بن الحسن (علیه السلام
10- عبدالله بن الحسن (علیه السلام):
11- عون بن عبدالله:
12- محمدبن عبدالله:
13- عبدالله بن مسلم:
14- محمد بن مسلم:
15- عبدالرحمن بن عقیل:
16- جعفر بن عقیل:
17- سیف بن الحارث «الهمدانی»
18- مالک بن عبدالله «الهمدانی»
19- شبیب
20- عائذ بن مجمع
21- عمرو بن قرظه:
22- عمرو بن جناده:
23 و 24- عبدالله و عبدالرحمن بن عروه:
25 و 26- وهب و همسرش (هانیه)
27 و 28- عبدالله و عبیدالله بن یزید:
29- عبدالرحمن بن مسعود:
30- عمار بن حسان
31- حبشی بن قیس بن سلمه:
نتیجه گیری
مقدمه
گرچه در کارنامه حیات اجتماعی بشر، حماسههای بسیار بزرگی در طول تاریخ به ثبت رسیده است، اما به اعتراف بسیاری از صاحبنظران، هیچ یک از رخدادهای تاریخی قابل مقایسه با حماسه عاشورای امام حسین علیه السلام نیست. در تمام حرکتهای بزرگ اصلاحطلبانه و انقلابهای رهاییبخش حساسترین مسئولیتها بر عهده نیروهای توانمند جوان قرار داده میشود. در نهضت عاشورا نیز مهمترین و سرنوشتسازترین نقشها را نیروهای جوان عهده دار بودند که طی آن هفتاد و دو تن از بهترین مردان شهید شدند.
امام رضا (علیهالسلام) به «ریان ابن شبیب» فرمود: «ای پسر شبیب! هجده نفر از ما بنیهاشم در کربلا شهید شدند که در روی زمین نظیر نداشتند. این هجده نفر به استثنای فرمانده لایق و پیشوای عالیقدر خود امام حسین (علیهالسلام) که پنجاه وهفتساله بود، همه جوان بودند؛ جوانان سی و پنجساله و کمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! سایر جانبازان کربلا نیز اکثرا نسل جوان بودند. در حقیقت میتوان گفت اکثریت فداکاران قهرمان کربلا را جوانان تشکیل میدادند».[1]
به گفته منابع، برخی از آنان سخت و برخی دیگر عادی میجنگیدند و گروهی همانند عبدالله بن حسن (علیهالسلام) با سپر کردن دست، به دفاع از امام میپرداختند؛ آنان همچنان که آگاهانه و بدون اکراه به کاروان امام پیوسته بودند، با شور و شوق و عشق و ایمان و اخلاص پا به عرصه نبرد میگذاشتند.
آنها علاوه بر ایفای نقش رزمی، در زمینه فرهنگی نیز فعال بودند و آن را مقدم بر نبرد دانسته، ابتدا به مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن و سپس در قالب رجزها و اشعار به معرفی امام (علیهالسلام) و زدودن غبار جهل و نادانی کوفیان پرداختند.
از اقدام آنها در معرفی پیامبر (ص) و امامشان معلوم میشود که تبلیغات سوء و هجمه فرهنگی دشمن شخصیت آنها را ترور کرده و از آنان چهرهای غیر واقعی به مردم ارائه داده است و همان تهاجم فرهنگی بوده که زمینه تهاجم نظامی را فراهم کرده و میزبان را با شمشیر آخته به استقبال میهمان برده است؛ چنانکه از موضوع قرار گرفتن دفاع و حمایت از دین و امام در تبلیغ دین استفاده میشود که تصور و اندیشه سپاه کوفه از حضور حسین بن علی و یارانش در میدان نبرد دستیابی بر اهداف دنیوی و مادی بوده و او بر خلیفه مسلمین خروج کرده است. دستگاه حکومتی یزید هم از ابتدا بر این امر واقف بود که باید حسین و یارانش را یاغی، آشوبگر، خارجی و خشونتطلب و خود را پاسدار صلح و امنیت و حامی دین و منافع مردم معرفی کند. از این روست که با گستاخی تمام، حسین (علیهالسلام) و یارانش، سپاه کفر و یزید و لشکریانش، سپاه اسلام خوانده میشوند، چنانکه وقتی دستور حمله بر سپاه حسین بن علی (علیهالسلام) صادر میشود، فریاد عمربنسعد بلند شده و خطاب به سپاهیان یزیدبنمعاویه میگوید:
«یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری»؛ ای سپاهیان خدا! بر مرکب سوار شوید و به بهشت دل خوش دارید.[2]
یزیدیان را سپاه خدا دانسته، وعده بهشت میدهند، ولی حسین بن علی (علیهالسلام) را بشارت آتش و جهنم، فریاد به نام حق «یا حسین! ابشر بالنار؛ ای حسین! به آتش بشارتت باد».[3] از حلقوم ناپاک عبدالله بن حوزه به گوش رسد و اسیران دربند جهل و نادانی، همچنان ناآگاه. در چنین شرایطی برای یاران و سپاهیان حسین بن علی (علیهالسلام) درد ناشی از نیزه و شمشیر، گواراتر از جهل و نادانی مردم بود. از این رو مسئولیت تبلیغ و آگاه کردن مردم، برای آنان وظیفه و جهادی دیگر در جبهه فرهنگی به شمار میآمد که همزمان در حضور در جبهه نظامی، در آن جبهه نیز حضوری فعال داشتند و چنان که اشاره کردیم، قبل از مقابله نظامی به مبارزه با تهاجم فرهنگی برخاسته و در آن شرایط بحرانی و دشوار، در فرصتهایی هرچند کوتاه، با ایراد رجزهای روشنگرانه و هدف دار خود به بیان حقایق و واقعیتها پرداختند و بهانه ندانستن و نشناختن را از کوفیان گرفتند.
هنگامی که یزید بن معاویه شرافت و فضیلت را لگدکوب میکرد، این جوانان فداکار مردانه قیام کردند. سیمای جوانی این جوانان پر شور و از جان گذشته تا همیشه در تاریخ رستاخیز حسینی میدرخشد. آری چهره تابناک آن جوانان بود که تلؤلؤ خاص قیام تاریخی حسین (علیهالسلام) را در دل قرنها بهیادگار باقی نهاد.
ویژگیهای جوانان کربلا
موفقیت در انجام مسؤولیتهای خطیری که بر عهده یکایک یاران امام حسین (علیهالسلام) در کربلا نهاده شده بود، جز از طریق آراسته بودن به فضیلتهای والای انسانی و الهی امکانپذیر نمیباشد. بدون شک وجود مجموعه ای از صفات و ویژگیهای برجسته انسانی در جوانان و نوجوانان کربلا بود که آنان را به عنوان دلاورمردان تاریخ و اسوه همه ایثارگران بعد از خود در طول تاریخ زنده نگهداشته و جاودانه کرده است. در اینجا به برخی از ویژگیهای جوانانی که تا آخرین قطره خون خویش از رهبری و اهداف والای این نهضت دفاع کردند، اشاره میشود. امید که این نوشتار ناچیز به آشنایی بیشتر نسل جوان جامعه اسلامی با اسوه و الگوهای جاودان نهضت عظیم عاشورا کمک نماید.
جوانان پاکباز عاشورا به دلیل پرورش در دامان خانوادههای مؤمن و پرهیزکار، به کاملترین مراحل ایمان دست یافته و در راه حاکمیت احکام الهی آماده شهادت بودند.
وقتی امام حسین (علیهالسلام) در مسیر کربلا در منزل «قصر بنی مقاتل» به دنبال خوابی که دیده بودند، جمله «انالله و انا الیه راجعون» را بر زبان آوردند. «علی اکبر» جلو رفت و علت را جویا شد. حضرت فرمود: «اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان میآید.» علی اکبر گفت: «پدرم! آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمود: «سوگند به خدا که ما برحقیم» علی اکبر گفت: «پس ما را باکی از مرگ نیست».[4]
بدیهی است اینگونه از خود گذشتگی حکایت والای یقین و ایمان دارد. لذا وقتی علیاکبر به عنوان اولین شهید از بنیهاشم عازم میدان شدند، در توصیف ویژگیهای اخلاقی و کمالات بلند الهی او فرمودند: پروردگارا شاهد باش که به مبارزه این مردم ستمگر جوانی را، که شبیهترین مردم از نظر خلقت و اخلاق و گفتار به رسول تو بود، فرستادیم و ما هرگاه اشتیاق دیدار پیامبرت را پیدا میکردیم به چهره او نگاه میکردیم.[5]
در شب عاشورا نیز وقتی امام حسینعلیه السلام به اصحاب خود مژده شهادت در راه خدا میدادند، ناگهان حضرت قاسم، فرزند امام مجتبیعلیه السلام رو امام کرده فرمودند: عموجان! آیا این فیض بزرگ شامل حال من نیز خواهد شد؟! امام حسینعلیه السلام در حالیکه سخت تحت تاثیر برادرزاده مهربان قرار گرفته بود، از او پرسیدند: پسرم مرگ در کام تو چه طعمی دارد؟ عرض کرد: مرگ در راه حق برای من شیرینتر از عسل است! آنگاه امامعلیه السلام فرمودند: آری به خدا سوگند تو نیز یکی از کسانی خواهی بود که فردا به فیض عظیم شهادت نائل میآیی. وی از شنیدن این خبر بسیار خوشحال گشت.[6]
در دوران حاکمیت حکومت اموی، به دلیل تبلیغات زهرآگین علیه خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله، تشخیص حقانیت امام حسین علیه السلام کار آسانی نبود و حتی بسیاری از سیاستمداران بزرگ تحت تاثیر وضع حاکم، قیام آن حضرت را مورد انتقاد قرار میدادند و افراد به اصطلاح خیرخواه، به امام علیه السلام توصیه میکردند که دست از مخالفت با یزید برداشته با او به گونهای مصالحه کنند! در چنین موقعیتی عدهای از جوانان با بصیرت به ضرورت قیام امام حسین علیه السلام پی برده و با تمام وجود به حمایت از او پرداختند و لحظهای در این راه به خود تردیدی راه ندادند. امام صادق علیه السلام در یک مورد وقتی به توصیف صفات و فضیلت بینظیر فرمانده و پرچمدار لشکریان امام حسین میپردازد، میفرمایند: خدا رحمت کند عموی ما عباس را او از بصیرت و ژرف بینی بسیار نافذ و ایمان بسیار استوار برخوردار بود. به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در نهایت هم به فیض شهادت نایل آمد.[7] در جایی دیگر، در این باره در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: گواهی میدهم که تو در امر دین و اعتقادات هیچگونه سستی از خود نشان ندادی و از روی علم و آگاهی و بصیرت کامل به انجام وظیفه پرداختی و به شایستهترین انسان اقتدا کردی و در این مسیر به شهادت رسیدی.[8]
آری، به برکت همین بینش ژرف و بصیرت کامل، دشمن نتوانست راه او را از امام حسین (علیه السلام) جداسازد.
در فرهنگ اسلامی وفا از نشانههای ایمان است. پیامبراکرمصلی الله علیه وآله بارها تاکید میفرمودند: هر کس به خدا و عالم آخرت ایمان آورد، باید وفای به عهد و پیمان را لازم بشمارد و از آن تخلف ننماید.[9] بارزترین صفت جوانان کربلا، وفاداری آنان به امام زمانشان است. چرا در سختترین شرایط، حاضر نشدند عهدی را که با امام خود بسته بودند نقض کنند. در میان اصحاب اباعبدالله، حضرت ابوالفضل العباس در آراستگی به این فضیلت از جایگاه امتیاز ویژهای برخوردار بودند. نام عباس بن علی علیه السلام، همیشه با صفت وفا قرین است.
در عصر تاسوعا شمر از سوی عبیدالله بن زیاد، اماننامهای را برای آن حضرت و برادرانش آورد. او در پاسخ به شمر فرمود: ما هرگز نیازی به امان شما نداشتهایم و نداریم. برای ما امان الهی کفایت میکند خداوند بر تو و بر امانی که برای ما آوردهای لعنت کند. آیا شما به ما امان میدهید، ولی فرزند رسول خدا را مورد تعرض قرار میدهید. هرگز ما حاضر به پذیرش چنین کاری نخواهیم شد.[10]
تعداد صفحه: 29
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
علم و دانش زینب کبری:
روحیه و شخصیت آن حضرت:
ویژگی های او در ماجرای کربلا بسیار است مهمترین ویژگی او را میتوان در سه چیز خلاصه کرد:
زینب در روز عاشورا:
اسرا بعد از واقعه عاشورا:
ورود اهل بیت امام حسین به کوفه:
خطبه حضرت زینب برای مردم کوفه و نتیجه آن:
زینب (س) در مجلس ابن زیاد:
خطبه حضرت زینب در برابر یزید در شام:
نقش اسرا بعد از کربلا:
نتیجه گیری:
فهرست منابع:
چکیده
محور اصلی این مقاله خطبه های حضرت زینب (سلام الله علیها ) است که در کوفه و شام بعد از واقعه ی عاشورا ایراد کرده است . زینب (س) در کوفه در میان مردم و همچنین درمجلس ابن زیاد و در شام در کاخ یزید، چنان خطبه هایی ایراد می کند که تمام مخاطبین خود را در هم می کوبد و کاری می کند که در طول تاریخ هر انسان آزاده ای از آنان به بدی یاد کند . در این مجموعه به این خطبه ها و آثار آنها و همچنین به مشخصات و خصوصیات اخلاقی و علمی آن حضرت اشاره شده است .
مقدمه
حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) دختر امیرالمومنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و کنیه اش ام کلثوم می باشد. محیط خانواد گی او از لحاظ شرف ، فضیلت و انسانیت بی نظیر است. در دامان پر مهر و آغوش گرم پد ر و مادر خود تربیت یافت و از لحاظ فضیلت و مردمی به سر حد کمال رسید از لحاظ تقوا و زهد و پاکدامنی ، نمونه ی مادر گرامی خود فاطمه زهراست.
ولادت او را با اختلاف نوشته اند ، بعضی پنجم جمادی الاول سال ششم هجرت در مدینه و بعضی دیگر در اوایل شعبان سال ششم هجرت دانسته اند.
تولدش در حیات پیغمبر خدا واقع شد . زنی خردمند و با تدبیر بود . همسر عبدالله بن جعفر و مادر چند فرزند است. در کربلا همراه برادرش حسین (علیه السلام) بود. پس از آن در لباس اسیری او را به دمشق و به مجلس یزید بن معاویه بردند . زینب را عقیله ی بنی هاشم می نامند. در فصاحت و بلاغت و شجاعت ادبی ، بی نظیر است. هنگامی که سخن می گفت ، گویی از زبان پدر ، ایراد سخن می کرد. شاهد سخنوری او ، همان سخنرانی ای است که در مجلس یزید ایراد کرد .
کنیه ی آن حضرت ام کلثوم و ام عبدالله می باشد ولی برای این حضرت کنیه های مخصوصی است مثل : ام المصا یب ، ام الرزایا ، ام النوایب و امثال آن. و اما القاب آن حضرت بسیار است از آن جمله عقیله بنی هاشم و عقیله الطالبیین و دیگر صدیقه ی صغری چون مادرش صدیقه ی کبری و پدرش امیرالمومنین صدیق اکبر است و دیگر عصمت صغری که این ملکه ی عصمت را خدا به آن حضرت عطا کرده است ، عصمتی که شرط امامت است در آن حضرت وجود داشت و یکی دیگر از القاب آن حضرت ولیه الله است. محل دفن آن حضرت را بعضی در مدینه و بعضی در شام و بعضی در مصر دانسته اند ،اکنون در شام ضریح مقدسی داردکه زیارتگاه شیعیان جهان است.
علم و دانش زینب کبری:
فرید وجدی در دایرةالمعارف در ذیل لغت نوین مینویسد:« زینب بنتعلیبنالیطالب علیه السلام از زنان فاضله روزگار است و عقیله جلیله بنی هاشم است که با برادرش حسین بن علی در واقعه کربلا حضور داشته است»
نیشابوری در رسالهعلویه میگوید: زینب (س) دختر علی علیه السلام در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت مانند پدرو مادرش بود. زینب از طفولیت دارای علم و کمال بود و از کوچکی شرح صدر داشته و در مکتب رسالت و امامت و عصمت و طهارت از منبع علوم و دانش سیراب گشته، البته کسی که در مهد علم تربیت شده باشد و در باب علم علوی معتکف باشد و در تمامی عمر در پیشگاه دو پیشوای بزرگ که سادات اهل بهشت هستند پرورش یافته باید چنین باشد.
شیخ جعفر نقدی میگوید: البته علم و دانش زینب، مانند دانش سایر صنوف بشری نیست که از طریق اکتساب و تحصیل باشد بلکه از منبع علوم غیبی نبوت و باب علم و دانش امامت سیراب گشته، که معلمین مادی جهان را بدان راهی نیست، اخذ علم و دانش نموده است و دارای نیرویی بوده است که توانسته از منبع علوم غیبی سرچشمه بگیرد و از پیشگاه جد، پدر و دو برادر والاگهر خود علم و تربیت فراگیرد.
او دارای قدرت بیان و فصاحت و بلاغت و علم وعمل می باشد. فاضل دربندی نقل کرده است که حضرت زینب (س) علم منایا و بلایا را از پدر بزرگوارش فراگرفته و مانند جمعی از اصحاب مثل سلمان، ابوذر و بعضی از تابعین مثل: رشیدهجری، میثم تمار، دارای اسرار بوده که خطبه او در مجلس یزید، شاهد این گواه است. و همچنین دربندی میگوید: حضرت سجاد فرموده است:( یا عمة انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه) ، بهترین دلیل این مدعی است.
جزائری در خصایص زینبیه ص 27 مینویسد که در زمانی که امیرالمومنین (ع) در کوفه بودند آن مکرمه مجلس درسی در منزل خود داشته که برای زنها تفسیر قرآن بیان میفرمودند.
روحیه و شخصیت آن حضرت:
علاقه حضرت زینب به برادرش حسین بسیار بود. وقتی که امام حسین عازم سفر عراق شد، زینب از شوهرش عبدالله بن جعفر اجازه گرفت که برادرش را همراهی کند و در رکاب او باشد عبدالله بحسب شرطی که در ضمن عقد، حضرت امیر به عبدالله فرمود که هرگاه زینب بخواهد با حسین سفر برود او را مانع نشود از این رو عبدالله به او اجازه داد و او هم خود را مهیای سفر کرد. در روز دوم محرم سال 61 هجرت همراه برادرش حسین علیه السلام و دیگر اهل بیت وارد زمین کربلا گردید. زینب (س) دو فرزندش محمد و عون را با خود به کربلا آورده بود و این دو نوجوان در راه حسین (ع) به شهادت رسیدند. او با اینکه دو پسرش ، برادرانش و بسیاری از نزدیکانش شهید شدند ، چون کوهی استوار، در برابر حوادث ایستادگی کرد، اگر گریه میکرد گریهاش فریاد بر ضدظلم بود، فریاد بیداری بود، پیام آور خون شهیدان بودکه در برابر ابن زیاد کوبنده میگوید:" ما رایت الاّ خیراً" . آنچه دیدم، سعادت بود، ما در راه خدا هرچه در سختی قرار بگیریم ، برای ما کرامت و شرافت است در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب (س) بود. زینب بعد از کربلا با زینب قبل از کربلا متفاوت است. یعنی زینب بعد از کربلا شخصیت و عظمت بیشتری دارد.