گرد آوری شده در 35 صفحه با فرمت ورد قابل ویرایش
مقدمه:
دانش آموزان دیرآموز در مقایسه با کودکان عادی دارای رفتارهای سازشی ضعیف تر و قابلیت یادگیری کمتری هستند. این گروه به سبب رشد کم ذهنی قادر به فراگیری مطالب و حل مسایل در سطح افراد عادی و همسن و سال خود نیستند. در میان گروه های عقب مانده ذهنی دیرآموزان بالا ترین درجه رشد ذهنی را دارند و در عین حال بزرگ ترین گروه از گروه های عقب مانده ذهنی را تشکیل می دهند و بهره هوشی آنان حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد است و درصد قابل توجه ای از جمعیت دانشآموزان مدرسه رو که معمولا نمی توانند در تحصیل و یادگیری مطالب همگام با سایر همکلا سان خود پیش بروند از این گروهند. دیرآموزان ۱۰ تا ۱۴ درصد از جامعه دانش آموزی را شامل می شوند. بعضی مولفان ویژگی های شناختی دانشآموزان دیرآموز را چنین ذکر کرده اند.
▪ ویژگی های شناختی دانشآموزان دیرآموز
- در درک مفاهیم یادگیری مطالب، کندتر از متوسط شاگردان کلا س هستند
- در تشخیص روابط پیچیده ضعیف اند
- از درک مفاهیم انتزاعی عاجزند
- برای یادگیری مطالب درسی به تمرین بیشتری نیاز دارند
- دامنه معلومات عمومی آنان نسبت به همسالا ن خود محدودتر است
- نسبت به همسالا ن خود خزانه لغات محدودتری دارند و از دستور زبان ساده ای که ویژه دانشآموزان کوچک تر است استفاده می کنند
- در خواندن و فهمیدن کتاب های درسی با مشکل مواجهه اند
- در انجام تکالیف درسی معمولا دو تا سه سال از همسالا ن خود عقب ترند.
آموزش کودکان دیرآموز: یکپارچه سازی یا جداسازی
آن چه در مورد این دسته از دانشآموزان مشهود است این است که برخلا ف کودکان باهوش تر خودآموزی ضمنی و اتفاقی چندانی ندارند و در امر فراگیری خودکار نیستند.
معمولا این کودکان در خواندن خیلی ضعیف اند و به تدریج از هم ردیفان تواناتر خود عقب و عقب تر می مانند. اینان هر چه به سطح آموزشی بالا تری ارتقا یابند مدارس را برای تنظیم برنامه های درسی معمولی و تطبیق آن با یادگیری کند خود پیش از پیش با مشکل روبه رو می سازند. دکتر آفرند ویژگی بارز این دانشآموزان دیرآموز را چنین بیان کرده که: دیر میآموزند و زود فراموش می کنند.
مولفان دیگر نیز تاکید کرده اند که دانشآموزان دیرآموز در پایین ترین حد دامنه هوشی کودکان عادی قرار دارند و نباید آنان را عقب مانده ذهنی تلقی کرد.
با توجه به ویژگی های دانش آموزان دیرآموز متخصصان تعلیم و تربیت عادی و استثنایی عموما بر این باورند که چون این قبیل دانش آموزان از نظر رشد ذهنی تفاوت کمی با دانش آموزان عادی دارند بهتر است در مدارس عادی و همراه سایر همسالان خود تحصیل کنند. این تفکر که یکپارچه سازی نام دارد به معنای همگام و همزمان کردن فرآیند تعلیم و تربیت کودکانی با نیازهای ویژه در مدارس عمومی به طور پاره وقت یا تمام وقت است. حمایت از روش یکپارچه سازی مبتنی بر این باور است که افرادی که معلولیت یا هرگونه مشکلات یادگیری دارند همانند افراد عادی با حداکثر توان بالقوه خود از فرصت ها و امکانات برابر برای خودشکوفایی بهره مند شوند تحقیقات حاکی از آن است که دانش آموزان پیش دبستانی مبتلا به ناتوانایی، رفتارهای مثبت همسالان توانای خود را الگو قرار می دهند و بسیاری از دانش آموزان پیش دبستانی ناتوان در صورتی که با همسالان عادی خود ادغام شوند به بازی سازنده تری می پردازند.
گرد آوری شده در 27 صفحه با فرمت ورد قابل ویرایش
مقدمه
یکی از عوامل نبود موفقیت تحصیلی در دانشآموزان، وجود اختلالات یادگیری در آنان است که منجر به افت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس و ترک تحصیل آنها میشود. برچسبهای «عقب مانده»، «تنبل» و غیره به این قبیل دانشآموزان آنها را از ادامه تحصیل بازمیدارد و لطمات جبرانناپذیری از نظر روانی و اقتصادی به کودک و خانواده و نظام آموزش و پرورش کشور وارد خواهد کرد.
از آنجا که دانشآموزان مبتلا به اختلالات یادگیری، جزو بچههای در معرض خطر و شکننده محسوب میشوند، آموزش و پرورش باید از این افراد پشتیبانی کند و یک سپر دفاعی برای آنان باشد. همچنین نظام اجتماعی نیز باید از آنان حمایت و مراقبت کند. برای کاهش آمار بالای مبتلایان به این اختلالات و عوارض جانبی، ضرورت دارد معلمان با این اختلالات آشنایی پیدا کنند.
روانشناسان با اندک تفاوتهایی اختلالات یادگیری را چنین تعریف میکنند: کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری کسانی هستند که در یک یا چند فرایند اساسی در رابطه با خواندن، سخن گفتن، درک کردن و نوشتن دارای اشکال هستند به شرطی که این مشکلات ناشی از عقبماندگیهای ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرشهنگی نباشد. علائم این اختلالات ممکن است به صورتهای مختلف از قبیل اختلال در توجه به تفکر، تکلم، نوشتن و یا حساب کردن باشد. اختلالات یادگیری ترجمه واژه (Learning disabilities) است که به ناتوانیهای یادگیری نیز ترجمه شده است و به مجموعهای از نارساییها در یادگیری اطلاق میشود که برخلاف نارساییهای جسمانی، اغلب تا زبان آموزش رسمی در مدرسه ناشناخته میماند. در دوران تحصیل دانشآموز در مدرسه نیز به علت شناخت نداشتن برخی از معلمان، بیشتر اوقات این اختلالات به عنوان اختلالات خاص یادگیری تشخیص داده نمیشوند، بلکه با عقبماندگی ذهنی اشتباه گرفته و زمینه فشار روانی بر کودک فراهم میشود. در این میان اختلاف دیدگاه میان اولیا و مربیان، رفع این اختلالات را به تأخیر میاندازد.
معرفی :
اقدام پژوهی چگونه توانستم مشکلات روانخوانی دانش آموز دیر آموزم را برطرف نمایم ؟ .. تعداد صفحات سی صفحه - بصورت ورد و قابل ویرایش - قیمت 4000تومان - فهرست مطالب در زیر آمده است :
فهرست مطالب
چکیده:
مقدمه:
▪ ویژگی های شناختی دانشآموزان دیرآموز
بیان مسئله
توصیف وضع موجود
گردآوری اطلاعات (شواهد1):
تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها :
انتخاب راه حل جدید:
استفاده از کارتهای حافظه آموزشی زودآموز:
2- تهیه تابلو ارزشیابی توصیفی :
اجرای راه حل و نظارت برآن:
گردآوری اطلاعات (شواهد2):
ارزیابی اقدامات انجام شده:
ویژگیها و چالشهای کودکان دیرآموز:
الف) ویژگی های شناختی- آموزشی کودکان دیرآموز:
برخی از یژگیهای کودکان دیرآموز عبارتست از:
ب) ویژگی های رفتاری و عاطفی- اجتماعی کودکان دیرآموز
ج) مشکلات و چالشهای موجود در فرآیند شناسایی دانش آموزان دیرآموز:
راهبردهایی برای آموزش و توانبخشی دانش آموزان مرزی (دیر آموز):
نتیجه گیری:
منابع وماخذ:
معرفی :
اقدام پژوهی چگونه توانستم مشکلات روانخوانی دانش آموزم با اختلالات یادگیری را برطرف نمایم ؟ .. تعداد صفحات بیست و پنج صفحه - بصورت ورد و قابل ویرایش - قیمت 4000تومان - فهرست مطالب در زیر آمده است :
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
بیان مسئله
تعریف اختلالات یادگیری
اهمیت وضوع
توصیف وضع موجود
گردآوری اطلاعات و تحلیل داده ها (شواهد1)
جدول ارزیابی حافظه قبل از درمان
جدول ارزیابی املا قبل از درمان
ارائه راه حلها
گرد آوری شواهد دو
جدول ارزیابی حافظه بعد از درمان
جدول مقایسه ی غلطهای املایی قبل و بعد از درمان
نتیجه گیری
مشکلات رایج در ناتوانی های ویژه یادگیری
نارسا نویسی
مشکلات ریاضی
نارسا خوانی
مشکلات اجتماعی
انواع اختلالات دیکته نویسی و راههای درمان
توصیه هایی در مورد زیر نویسی های معلم در دیکته ها
راهنمای تکمیل فرم لیست اختلالات دیکته نویسی
منابع:
معرفی :
– بصورت ورد و قابل ویرایش
– تعداد صفحات بیست و نه صفحه
چکیده:
ما اینک در دنیایی چند رسانه ای زندگی می کنیم وانواع بسیار زیادی از اطلاعات را از طریق رسانه های غیرچاپی می توانیم دریافت کنیم .در موارد زیادی فضای جهان گیر تلویزیون جایگزین دنیای چاپ شده است .جدیدترین نظام اطلاعاتی عصر ما رایانه است که ((ارتباط از راه دور))، ((پست الکترونیکی ))،((شبکه گسترده جهانی ))و((اینترنت))را نیز با خود همراه می آورد .در کلیه موارد فوق کاربران رایانه مجبورند اطلاعات نوشته شده بر صفحه نمایش را بخوانند .بنابراین اگر کودکان ما خواندن بلد نباشند در جامعه متجدد امروزی نمی توانند زندگی کنند .تا چند نسل پیش افراد ناتوان از خواندن نیز می توانستند به خوبی از عهده ی تجارت وامور اجتماعی خود برآیند ، اما در دنیای امروزی چنین چیزی امکان پذیر نیست .کسی که نمی تواند بخواند زندگی برای او دشوار وپر از موانع صعب العبور می شود . پژوهش حاضر به منظور تقویت مهارت های خواندن در دانش آموزان پایه اول آموزشگاه انجام شد .بررسی اولیه نشان داد این دانش آموزان در روان خوانی ضعیف هستند. پس از انجام مطالعات کتابخا نه ای و اجرای پرسش نامه های مربوط علل ضعف دانش آموزان در روان خوانی به دو گروه طبقه بندی شد. الف:عوامل مربوط به توانایی های دانش آموزان ب:عوامل مربوط به انگیزش. جهت حل مشکل موجود دو روش به اجرا در آمد . 1- استفاده از بازی کارت های حافظه آموزشی زودآموز 2-تهیه تابلو ارزشیابی توصیفی . نتایج پیشرفت خوبی را نشان داد و نمره روانخوانی این دانش آموزان افزایش یافت. مدیر مدرسه نیز در ا رزشیابی که از دانش آموزان به عمل آورد رشد مهرت های خواندن را مطلوب تشخیص داد. در پایان بر نقش استفاده از بازی های آموزشی و به کار گیری روش های نوین در بالا بردن انگیزش دانش آموزان مانند تابلوی ارزشیابی توصیفی تاکید شد.
اینجانب …. آموزگار پایه …آموزشگاه ….شهرستان ..دارای …سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش هستم. حدود…. ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس . درباره پیشرفت دانش آموزان نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید آنها در خواندن حروف و کلمات تدریس شده مشکل داشتند . دانش آموزی که از پیشرفت بالایی برخوردار باشد باید بتواند حروف را بشناسد و به راحتی کلمات تدریس شده را بخواند و در فرایند تدریس حضور فعالی داشته باشد ، در حالی که بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند درس های تدریس شده قبلی را بخوانند و در درس املا نیز نمره پایینی کسب می نمودند .. این موضوع بسیاراهمیت داشت چراکه آموزش مهارت خواندن ازمهم ترین اهداف آموزش دوره ابتدایی می باشد. " مکبن تاش" (1964) خواندن را سومین مرحله از مراحل چهارگانه زبان آموزی می داند. خواندن وسیله ای اساسی و پایه برای سایر مواد درسی است و شکست در برنامه های تحصیلی تا حد بسیار زیادی به سبب بی کفایتی های مهارت های خواندن رخ می دهد . بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر مهارت های رو خوانی و روان خوانی را در دانش آموزانم تقویت نمایم .
با فرمت word و 27 صفحه
کامل
پست سازمانی : آموزگار
رشته تحصیلی : آموزش ابتدایی
یکی از عوامل نبود موفقیت تحصیلی در دانشآموزان، وجود اختلالات یادگیری در آنان است که منجر به افت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس و ترک تحصیل آنها میشود. برچسبهای «عقب مانده»، «تنبل» و غیره به این قبیل دانشآموزان آنها را از ادامه تحصیل بازمیدارد و لطمات جبرانناپذیری از نظر روانی و اقتصادی به کودک و خانواده و نظام آموزش و پرورش کشور وارد خواهد کرد.
از آنجا که دانشآموزان مبتلا به اختلالات یادگیری، جزو بچههای در معرض خطر و شکننده محسوب میشوند، آموزش و پرورش باید از این افراد پشتیبانی کند و یک سپر دفاعی برای آنان باشد. همچنین نظام اجتماعی نیز باید از آنان حمایت و مراقبت کند. برای کاهش آمار بالای مبتلایان به این اختلالات و عوارض جانبی، ضرورت دارد معلمان با این اختلالات آشنایی پیدا کنند.
روانشناسان با اندک تفاوتهایی اختلالات یادگیری را چنین تعریف میکنند: کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری کسانی هستند که در یک یا چند فرایند اساسی در رابطه با خواندن، سخن گفتن، درک کردن و نوشتن دارای اشکال هستند به شرطی که این مشکلات ناشی از عقبماندگیهای ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرهنگی نباشد. علائم این اختلالات ممکن است به صورتهای مختلف از قبیل اختلال در توجه به تفکر، تکلم، نوشتن و یا حساب کردن باشد. اختلالات یادگیری ترجمه واژه (Learning disabilities) است که به ناتوانیهای یادگیری نیز ترجمه شده است و به مجموعهای از نارساییها در یادگیری اطلاق میشود که برخلاف نارساییهای جسمانی، اغلب تا زبان آموزش رسمی در مدرسه ناشناخته میماند. در دوران تحصیل دانشآموز در مدرسه نیز به علت شناخت نداشتن برخی از معلمان، بیشتر اوقات این اختلالات به عنوان اختلالات خاص یادگیری تشخیص داده نمیشوند، بلکه با عقبماندگی ذهنی اشتباه گرفته و زمینه فشار روانی بر کودک فراهم میشود. در این میان اختلاف دیدگاه میان اولیا و مربیان، رفع این اختلالات را به تأخیر میاندازد.