در دوران داریوش کبیر برجهایی در سر تا سر پادشاهی هخامنشی ساخته شد که در آنها در این برجها سوراخهایی وجود داشت که شبها در آنها آتش افروجته می شد وبا بستن و باز کردن سوراخها و قطع و وصل روشنایی به برجهای همسایه علامت وخبر میرساندند . در این برجها دو نوع آتش یکی سفید و دیگری قرمز روشن میشد میتوان حدس زد که این علاعم به صورت خط ونقطه (در تلگراف)یا صفر و یک (کامپیوتر)کار برد داشته است به علت گستردگی وتنوع زبانی در حکومت داریوش در جریان انتقال یک پیام از تخت جمشیدتا یکی از نقاط مرزی کشور مخابره کنندگانی با زبانهای مختلف در بالای برجها قرار می گرفتند. احتمال دارد اختراع خط 36 حرفی میخی (میخی فارسی باستان)به فرمان داریوش رخ داده باشد نخستین کتیبه ای که به این خط نوشته شده کتیبه بیستون است یکی از موارد جالب این خط وجود کوتاه نوشت در آن است .
مک لوهان معتقد است الفبای آوایی وسیله ای تکنیکی برای جدا کردن کلام،صداوحرکات از وجود انسان به هنگام خواندن یک معنی است که توجه بر روی حس بینایی متمرکز میشود و حواس دیگر غیر فعال می شود خط 36 حرفی داریوش همین خصلتها را دارا بوده وقدرت انتقال انسان را از قبیله به حوزه غیر قبیله ای داشته است . از این برجها پس از سقوط هخامنشیان نیز استفازه میشده است حتی در دوره خلفای عباسی خطوط جدیدی در مسیر مکه تا بغداد ایجاد شد که به صورت مناره بودند .
سد سازی یا بند سازی از فعالیت های مهندسی به شمار می رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش ،شکل گیری و گسترش آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آن جا نسبت به ایجاد سد،بند یا آبگیر اقدام می کرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز به خاطر پایین بودن سطح آبهای رودخانه ها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود ، سد سازی انجام می گرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند.
در ایران نیز به جهت کمبود آب،شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره آب ماده ای بسیار ارزشمند محسوب می شده که این امر را علاوه بر بندسازی ، سد سازی و آثار به جا مانده می توان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قایل می شدند و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه کرد.
در سرزمین های ایران و مصر که از قدیم در معرض سیلاب و طغیان رودخانه ها قرار داشتند،ساخت بندهای متفاوت در طول مسیر رودخانه ها و یا مناطق سیل خیز به جلوگیری از خسارات این گونه طغیان ها کمک فراوانی می کرد.
تاریخ سد سازی در ایران،مصر و بین النهرین ( میان رودان) قدمتی بسیار طولانی دارد و هنوز هم می توان نشانه هایی از آنها را در این سرزمین ها یافت. به طور کلی سدسازی و نیز لایروبی و مرمت آنها از دیر باز در ایران دیگر سرزمین ها ،مانند سایر کارهای عام المنفعه و پروژه های بزرگ معمولا به دست حکومت ها و پادشاهانی که به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند انجام می گرفته است و در این میان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادی ها و شهرهای مرتبط با سیستم های آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیار زیادی با مقوله سد و سد سازی و اهمیت حکمرانان به این مسایل داشته است.
مقدمه:
نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» میرساندند که سرکردهٔ طایفه پاسارگاد از طایفههای پارسیان بوده است.هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند.
به قدرت رسیدن پارسیها و سلسله هخامنشی ( 550-330 قبل از میلاد) یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو سوم یونان در تحت تسلط خود در آوردند. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان میدانند.
اساسا سابقه مطالعه در باب اماکن تاریخی و باستان شناسی ایران – مثل سایر علوم – ایرانی نیست . یعنی از ابتدا محققینی از اروپا و بعدتر از امریکا به مطالعه و تحقیق در ابن زمینه پرداختند و در بهترین شرایط دستیارانی ایرانی داشته اند و تنها بعد از چندین نسل و صرفا تعداد معدودی از محققان ایرانی توانستند پا به عرصه تحقیق بگذارند . البته منظور از تحقیق استفاده از منابع دست اول – یعنی سنگ نبشته ها و لوحه ها ، آثار باستانی و بعبارت بهتر اصل آثار باستانی – می باشد ، وگرنه بسیاری نیز تحقیق هایی کتابخانه ای انجام داده اند که در جای خود جایگاه رفیعی دارد و بموقع به برخی از آن ها خواهم پرداخت. اما نتیجه این شده که عموما کتب مرجع در این زمینه به زبان اصلی می باشد و آن چه در دست ماست ترجمه هایی محدود است
۱- از زبان داریوش-هاید ماری کخ – پرویز رجبی- نشر کارنگ
شاید اولین و بهترین کتابی باشد که در زمینه تاریخ ، فرهنگ و هنر هخامنشیان در
. کتاب عالمانه و محققانه خانم کخ تقریبا یک فرد علاقه مند را از خواندن سایر کتب بی نیاز می کند . این مطلب به هیچ وجه به این معنا نیست که این کتاب سطحی و کم محتواست بلکه بر عکس برخی دیدگاه های خانم کخ در این کتاب عالی و منحصر به فرد است . اگر دست من بود این کتاب یا گزیده ای از آن را به عنوان متنی درسی در مدارس می گنجاندم . به همین جهت هم معتقدم که خوبست هر ایرانیی این کتاب را بخواند.استنتاجاتی که از لوحه های گلی یافت شده از تخت جمشید در این کتاب ذکر شده حیرت انگیز و غرور آفرین است.
تعداد صفحه: 25
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
کشور و سرزمین
مردم و طوایف
شاهنشاهان هخامنشی
شاخه اصلی:
شاخه فرعی
پادشاهی کوروش بزرگ
گسترش کشور و سرزمین
مرگ کوروش بزرگ
پادشاهی کمبوجیه
پادشاهی داریوش بزرگ
وضع اجتماعی و اقتصادی در دوره هخامنشی
اوزان و مقادیر
هنر هخامنشی
دادگستری و دیوان قضایی منابع پژوهش درباره هخامنشیان
برافتادن شاهنشاهی هخامنشی
منابع
مقدمه
هخامنشیان (۳۳۰-۵۵۰ قبل از میلاد) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» میرساندند که سرکردهٔ طایفه پاسارگاد از طایفههای پارسیان بودهاست. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند.
به قدرت رسیدن پارسیها و سلسله هخامنشی یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو سوم یونان تحت تسلط خود در آوردند. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان میدانند.
کشور و سرزمین
پارسها مردمانی ازقوم آریایی بودند که مشخص نیست از چه زمانی به فلات ایران آمده بودند. آنان از قوم آریایی پارس یا پارسواش بودند که درکتیبههای آشوری از سده نهم پیش از میلاد مسیح نام آنان آمدهاست. پارسها همزمان با مادها به نواحی غربی ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان ساکن گردیدند. با ضعف دولت ایلام، نفوذ قوم پارس به خوزستان و نواحی مرکزی فلات ایران گسترش یافت.
فروهر، نشان شاهنشاهی هخامنشی
برای نخستین بار درسالنامههای آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ ق. م، نام قوم «پارسوآ» در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شدهاست. بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسواش همان پارسیها بودهاند. تصور میشود اقوام پارسی پیش از این که از میان دورههای جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند، در این ناحیه توقف کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش، روی دامنههای کوههای بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیهای که جزو کشور ایلام بود، مستقر گردیدند. از کتیبههای آشوری چنین استنباط میشود که در زمان شلم نصر (۷۱۳-۷۲۱ ق. م) تا زمان سلطنت آسارهادون (۶۶۳ ق. م)، پادشاهان یا امراء پارسوا، تابع آشور بودهاند. پس از آن درزمان فرورتیش (۶۳۲-۶۵۵ ق. م) پادشاه ماد به پارس استیلا یافت و این دولت را تابع دولت ماد نمود.
مردم و طوایف
هرودوت میگوید: پارسیها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شدهاند. شش طایفه اول عبارتاند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان، دژوسیان و گرمانیان. چهار طایفه دومی عبارتاند از: داییها، مردها، دروپیکها و ساگارتی ها. از طوایف مذکور سه طایفه اول بر طوایف دیگر، برتری داشتهاند و دیگران تابع آنها بودهاند.
پارسها همزمان با مادها به نواحی غربی ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان ساکن گردیدند. برای نخستین بار درسالنامههای آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ ق. م، نام کشور (پارسوآ) در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شدهاست. بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسوا همان پارسیها بودهاند.
طوایف پارسی پیش از این که از میان دورههای جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند، در ناحیه پارسوآ توقف نمودند و در حدود سال ۷۰۰ پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش، روی دامنههای کوههای بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیهای که جزو کشور ایلام بود، مستقر گردیدند. بعدها با ضعف دولت ایلام، نفوذ طوایف پارس به خوزستان و نواحی مرکزی فلات ایران گسترش یافت و رو به جنوب رفتهاند.