تعداد صفحه: 40
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدّمه
قرآن، معجزه همه عصرها
مبارزهطلبى و تحدّى قرآن
أ. اعجاز بیانى
اعجاز بیانی قرآن
اول
دوم
سوم
چهارم
پنجم
اعجاز قرآن در قانون زندگی
الف ـ فطرى بودن
ب ـ سازگارى با تمدّن
ج ـ مراعات تعادل بین جسم و روح
د ـ ژرف نگرى
چهارده اعجاز علمی در قرآن
اعجاز عدد 19 در قرآن
پیشینه پژوهش اعجاز عددی قرآن
اهمیت اعجاز عددی قرآن در جهان امروز
نمونه ای از اعجاز عددی قرآن
اعجاز عددی بر معیار رمز عدد 19
منابع:
مقدّمه
بحث اعجاز، از آن جهت ضرورت دارد که دلیلى بر صدق ادّعاى حقّانیت هر پیامبر و مدّعى رسالت الهى است. خواجه نصیرالدّین طوسى بر این امر تأکید دارد و مىگوید: راه اطمینان بر راستى هر پیامبرى، ارائه معجزه به واسطه آنها بوده است (حلى، بىتا: 275)
علاّمه طباطبایى نیز در این خصوص مىفرماید: اعجاز براى اثبات معارف الهى نیست؛ بلکه اعجاز هر پیامبرى براى اثبات رسالت و تصدیق پیامبرى است (طباطبایى، ج 1، ص 6 ـ 82)؛ بدین جهت، اعجاز هر پیامبرى نه براى اثبات وجود خدا، آن چنان که برخى پنداشتهاند، و نه براى درستى و کارآمدى معارف خود بوده؛ بلکه در اصل، براى صحت ادعاى پیامبرى او است.
اعجاز قرآن نیز از آن جهت سودمند بوده و خواهد بود که نشانى بر رسالت پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله و براى همه مخاطبان پیامبر صلىاللهعلیهوآله ، از آغاز بعثت تاکنون، دلیلى بر صدق نبوت او است؛ زیرا قرآن، عالىترین و گویاترین معجزه پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله به شمار مىرود که متن آن، همچنان سالم از هر گونه تغییر و تبدیل باقى مانده، و وحى الاهى و هم دلیل بر آن وحى است و صدق درونى دارد؛ زیرا در این خصوص، وحى دلیل صدق خویش است (ابو زید، بىتا: 137) عبدالرحمن ابن خلدون (م 808) از این امر به صورت اتّحاد دلیل و مدلول یاد مىکند و مىگوید: بزرگترین، شریفترین و گویاترین معجزهها از نظر دلالت، قرآن کریم است که بر پیامبر ما نازل شده؛ زیرا در اغلب موارد، امور خارقالعاده، چیزى غیر از وحى هستند ... ؛ امّا قرآن، هم همان وحى مورد ادّعا و هم آن معجزه شگفتانگیز است؛ پس گواه آن وحى در خود آن است و به گواهى بیرون خود (همانند دیگر معجزات همراه با وحى) نیاز ندارد؛ از این جهت قرآن، از نظر دلالت، آشکارترین ادّله است؛ زیرا دلیل و مدلول در آن به هم پیوستهاند. (ابن خلدون، 1417: 1/119)
قرآن، معجزه همه عصرها
معجزه هر عصرى، لازم است در خور عصر خود باشد تا از تأثیرگذارى آن، چیزى کاسته نشود؛ بدین جهت، در عصر حضرت موسى که قوم او در جادوگرى سرآمد بودند، معجزه او از جنس سحر بود و چون در عصر حضرت عیسى، علم طب، پیشرفت قابل توجّهى داشت، معجزه او شفاى بیماران واحیاى مردگان بود. در زمان بعثت پیامبر اسلام(ص) نیز چون فرهنگ شعر و شاعرى و سخنورى در اوج قرار داشت، معجزه پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله متنى زبانى بود که تفوّق پیامبرى او را ثابت مىکرد و فقط براى آن روزگار نبود؛ بلکه چون پیامبر اسلام (ص) ، خاتم نیز بود، معجزه او مىباید جاویدان و براى همه اعصار باشد، نه زمانمند و مکانمند؛ بدین جهت، معجزه او با آن زمان و همه دورانها متناسب شد.
قرآن، افزون بر عنایت به عصر خود، کتاب تمام دورانها و کتاب هدایت و تربیت همه انسانها است و خداوند متعالى به این نکته اشاره مىفرماید: وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانا لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ، ما این کتاب [آسمانى] را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و سبب هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است. (نمل (27): 89)
علاّمه طباطبایى نیز در این خصوص مىفرماید: قرآن مجید در مطالب خود، به امتّى از امم مانند امّت عرب یا طایفهاى از طوایف مسلمانان اختصاصى ندارد؛ بلکه با طوایف خارج از اسلام نیز سخن مىگوید ... و با هر طایفهاى از این طوایف به احتجاج پرداخته، آنان را به سوى معارف حقّه خود دعوت مىکند. (طباطبایى، 1372: 20)
مبارزهطلبى و تحدّى قرآن
همانطور که در معناشناسى معجزه بیان شد، از جمله شروط و ویژگىهاى هر معجزهاى، تحدّى و هماوردطلبى با مخالفان و منکران است. قرآن نیز که بر قلب پیامبر اسلام (ص) نازل شد، از همان آغاز، در متن آیات، خود را آیه و معجزه خوانده و مخالفان خود را از آن روزگار تا امروز به همانندآورى آن دعوت کرده است. خداوند متعالى در سوره عنکبوت مىفرماید: وَقَالُوا لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الآیَاتُ عِندَ اللّهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ * أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ، گفتند: چرا بر او، از سوى پروردگارش نشانههاى [معجزهآسا] نازل نشده است؟ بگو آن نشانهها پیش خدا است و من فقط هشداردهندهاى آشکارم. آیا براى ایشان بس نیست این کتاب را که بر آنان خوانده مىشود، بر تو فرو فرستادیم؟ (عنکبوت (29): 50 و 51)
قرآن در گروهى از آیات، از مخالفان، بلکه همه انسانها و در همه دورانها مىخواهد که اگر در درستى و الاهى بودن آن تردید دارند و آن را نشانه صدق و راستى پیامبر(ص) نمىدانند، با تمام توان، و به کمک یکدیگر، همانند آن را بیاورند که از آن به عبارت «تحدّى» و هماوردطلبى یاد شده است. حضرت محمّد(ص) ، خود نخستین کسى بود که بر وحى و رسالت خود ایمان داشت و هیچگاه در آن تردید نکرد (طباطبایى، 1393: 10/125)، و در برابر اوضاع سخت روزگار خود و با وجود همه تردیدهاى مخالفان، آنها را به تحدّى قرآن دعوت مىکرد.
برخى از آیات هماوردطلبى و تحدّى، در مکّه، و برخى در مدینه نازل شده، و در برخى از آنها، تحدّى به همه قرآن و در برخى به ده سوره و در برخى به یک سوره، تحدّى شده (معرفت، 1414: 4/21 ـ 25) که به نظر، سیر تاریخى آنها چنین است:
الف. أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لاَّ یُؤْمِنُونَ * فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِن کَانُوا صَادِقِینَ، یا مىگویند، آن را بر بافته. [نه] بلکه باور ندارند؛ پس اگر راست مىگویند، سخنى مثل آن بیاورند. (طور (52): 33 و 34)
ب. أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ، یا مىگویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است. بگو اگر راست مىگویید، ده سوره بر ساخته شده، مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را مىتوانید فرا خوانید. (هود (11): 13)
ج. «وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوْا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ، و اگر در آن چه بر بنده خود نازل کردیم، شک دارید، پس اگر راست مىگویید، سورهاى مانند آن بیاورید و گواهان خود (غیر خدا) را فرا خوانید؛ پس اگر نکردید (و هرگز نمىتوانید کرد)، از آن آتشى که سوختش مردم و سنگها هستند، و براى کافران آماده شده، بپرهیزید.(بقره (2): 23 و 24)
وجوه اعجاز قرآن، از نظر دانشمندان مسلمان، چنان که اشاره شد، فراوانند؛ امّا به طور کلّى مىتوان آنها را به دو گروه تقسیم کرد. نخست وجوهى که به ساختار الفاظ و ظاهر قرآن مربوط مىشود که براى آگاهى از آن تسلّط بر زبان عربى ضرورت دارد و عرب جاهلى به خوبى آن را دریافته است (معرفت، 1414: 4/11) دوم وجوهى که به محتوا و مفاهیم قرآن مربوط مىشود و آگاهى از آنها براى ناآشنایان با ظرایف زبان ادبى عربى نیز مقدور است. (شاکر، 1380: 10)
هر یک از آن دو گروه نیز اقسامى دارد که به اعجاز بیانى، اعجاز در صوت و آهنگ قرآن و اعجاز در معارف بلند آن، اشاره خواهد شد.
أ. اعجاز بیانى
نخستین وجه، بین وجوه اعجاز قرآن و آن که از قبل بین قرآن پژوهان، از همه مشهورتر و مهمتر بوده، اعجاز بیانى و نزول قرآن همراه با فصاحت و شگفتىهاى بیانى آن است، که سابقهاى به سابقه نزول قرآن دارد. همان که متعارف عصر نزول بوده و عرب جاهلى به خوبى آن را دریافته و بر آن معترف شده و این وجه افزون بر فصیحان و بلیغان عرب، براى دیگران نیز مورد قبول واقع شده؛ زیرا، گر چه، اعجاز بیانى آن را از همه زوایاى و با علم تفصیلى در نیافتهاند، هنگام آگاهى از داورى استادان برجسته بلاغت، در مورد زیبایىهاى لفظى قرآن و خضوع و فروتنى آنها در برابر آن، آنان نیز سر تسلیم فرود آورده و با کمال ادب، عظمت قرآن را از نظر ادبى ستودهاند.
اعجاز بیانى قرآن که مورد توافق اندیشهوران اسلامى است (مؤلّف، 1379: 145)، به الفاظ و ظاهر قرآن مربوط مىشود؛ زیرا قرآن، افزون بر گستره فکر و تشریع بىمانند خود، با ظاهرى زیبا و شاداب با انسان سخن گفته، و مشحون از دلربایىهایى است که مخاطب خود را سرمست نشاط و سرور مىکند. متن قرآن، آراسته و دلربا، بشارت دهنده و آرام بخش، دلنشین و بیدارگر و برخاسته از عواطف و احساساتى است که خواننده خود را مسخّر خویش ساخته، و او را از هر چه غیر او است، بازمىدارد. متن آسمانى قرآن، نه شعر بود و نه نثر و برخاسته از کلمات و هندسه زبان عربى؛ امّا بىبدیل و بىهمتا و آن هم در دورانى که فصاحت و بلاغت عرب، ظهورى بىمانند داشت و در آن حال که اوج فصاحت و سخنورى بود، قرآن سبب شگفتى همگان شد؛ در دورانى که شعر و نثر عرب، در قلمرو رشد و تعالى بود و از آن پس تاکنون، همچنان آن اشعار مورد تمسّک واقع مىشود، قرآن برترى خویش را نمایان کرد و اعتراف بزرگانى چون ولید بن مغیره، امیر سخنسراى عرب را در پى داشت که گفت: