تعداد صفحه: 23
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
تولد و کودکی
تحصیلات
بازگشت به ایران
همسر و فرزندان
افراد سرشناس با رابطه خانوادگی با شیخ
مرگ
اندیشهشناسی
مخالفت با مشروطیت
قانون اساسی
مجلس قانونگذاری
عدالتخانه
ولایت، نه وکالت
عقاید وی درباره مدرسه به سبک جدید
فتوائی از حوزه نجف
واقعه میدان توپخانه
جلسه ویژه تطبیق قانون اساسی مشروطه با شرع
رساله حرمت مشروطه
کتابشناسی
دادگاه شیخ فضلالله
کیفرخواست
دفاع شیخ
مراسم اعدام
مقدمه
شیخ فضلالله نوری (۱۲۸۸-۱۲۲۲) سرشناس به شیخ فضلالله یا حاجی شیخ فضلالله از مجتهدان شیعه دوازده امامی و از مدعیان مشروطه مشروعه و معتقد به انحراف فرهنگی مشروطه بود وی در ابتدا موافق مشروطه بود و در مهاجرت به قم شرکت داشت. اما پس از مدتی به مخالفت با مشروطه برخاست. او در مخالفت با مشروطه، هم عهد و پیمان محمد علی شاه بود و از طرف دربار حمایت مالی میشدانتقادهایش از جنبش مشروطه بیشتر جنبه مذهبی داشت و از مخالفان تجدد، برپایی مدارس جدید و آموزش دختران و قانون گذاری بیرون از حوزه فقیهان بود. وی پس از فتح تهران به دست مشروطهخواهان و به حکم دادگاهی به ریاست قاضی شیخ ابراهیم زنجانی در میدان توپخانه به دار آویخته شد.
به گفته ی مهدی بامداد، به دستور هیات مدیره ای که پس از انحلال مجلس عالی تشکیل شد، شیخ فضل الله نوری به دار آویخته شد.
تولد و کودکی
یکشنبه، ۳ دی ۱۲۲۲ در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران به دنیا آمد.[۵] پدرش ملا عباس کجوری، روحانی بود.
تحصیلات
تحصیلات ابتدایی را در بلده (مرکز منطقه نور) آغاز کرد. پس از آن به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خویش را تا پایان دوره سطح در آنجا ادامه داد. او به همراه دایی خود میرزاحسین نوری به نجف رفت و نزد میرزا حبیب الله رشتی و شیخ راضی به تحصیل پرداخت و بعد از مدتی در درس میرزای شیرازی بزرگ شرکت کرد. با هجرت میرزای شیرازی به سامرا وی نیز با او راهی سامرا شد.
بازگشت به ایران
وی پس از تحصیل علوم دینی مقیم تهران گشت. او در وقایع انقلاب مشروطه ایران به حمایت و همراهی از محمد علی شاه و به مخالفت با سید محمد طباطبائی و عبدالله بهبهانی -دو روحانی مشروطهخواه- برخاست. در مسأله بانک استقراضی روس، شیخ فضلالله نوری مدرسه و گورستان را به بهای هفتصد و پنجاه تومان به مستشارالدوله فروخت و به بانک واگذار کرد[۶]. فضلالله نوری الگوهایی ارائه داد که به مشروعه مشهور شد. او نوشتن هرگونه قانون و واداشتن شهروندان به پیروی از قانونی که در شرع آورده نشدهاست را نادرست میدانست و با برقراری مجلس انتخابی و نیز مسأله تقسیم قوا مخالفت میورزید. [۷] او مشروطه را «فتنه» میخواند و قانون اساسی را «دستور ملعون» و «ضلالتنامه» (رساله حرمت مشروطه، ترکمان، ص ۱۰۷) مینامید. در مقابل یکی از مواد آن که «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود» به طور مشخص مخالفت کرد و گفت «محال است با اسلام حکم مساوات». تقسیم قوا به سه قوه را «بدعت و ضلالت محض» خواند.(در قانون اساسی تفکیک قوا ذکر شده بود)[۸] از جمله نظریات شیخ فضلالله نوری حضور هیئتی از مجتهدین واجد شرایط برای مراقبت بر مجلس شورا بود. این چند نفر هیئت مستقل از مجلس و موازی نهاد مجلس بود.