تعداد صفحه: 39
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
معنای شادی
ضرورت شادی
ویژگی های افراد با نشاط
دین داری و شادی
شادی در سیره معصومان
اقسام شادی
الف) شادی پسندیده
1 . شادی در وقت اطاعت خدا:
2 . شادی برای احیای حق:
3 . شاد کردن دیگران:
4 . شادی در روزهای شادی معصومان:
ب) شادی ناپسند
1 . شادی از طریق گناه
2 . شادی در برابر افراد محزون:
3 . شادی تمسخرآمیز:
4 . شادی در برابر لغزش دیگران:
5 . شادی مغرورانه:
6 . شادی با حرکات موزون
فواید شادی
1 . سلامت روان
2 . سلامت جسم
3 . امنیت اجتماعی
4 . رشد اقتصادی
5 . رشد معنوی
6 . استحکام نظام خانواده
وظایف والدین در ایجاد نشاط فرزندان
عوامل شادمانی
الف) شادی، به ثروت مندی نیست
ب) شادی، اکتسابی است
ج) شادی، به سلامتی نیست
مهم ترین راه کارهای شادی آفرین عبارت اند از:
1 . ایمان
2 . رضایت و تحمل
3 . عبادت
4 . هدف مندی در زندگی
5 . مثبت نگری
6 . در حال زیستن
7 . تبسم و خنده
8 . شوخی
9 . خودآرایی
10 . بوی خوش
11 . پوشیدن لباس های روشن
12 . ورزش
13 . تغذیه مناسب
14 . مسافرت
15 . رویکرد به ادبیات و شعر
16 . اعتماد به نفس
تکنیک های تقویت اعتماد به نفس و کسب شادی
1 . خود را سرزنش نکنید:
2 . خود را تشویق کنید:
3 . بر نقاط قوت خود پافشاری کنید:
4 . محدودیت ها و کمبودهای خود را بپذیرید و با آنها کنار بیایید
17 . حضور در جمع افراد شاد
18 . خوش سخنی
پی نوشت ها:
مقدمه
یکی از نیازهای اساسی انسان، شاد زیستن است، زیرا انسان متعادل، خود و جامعه خود را در پرتو آن می سازد؛ از این رو همه به دنبال شادی اند. البته اگر ما به اطراف خود بنگریم، صحنه هایی از غم و شادی را به وضوح مشاهده خواهیم کرد که هر کدام در جای خود لازمه زندگی بشر است.
بهار طرب انگیز، آبشارهای زیبا، گل های رنگارنگ، سرخی طلوع خورشید، صبح زیبا، نغمه خوانی پرندگان قشنگ، رویش گیاهان، و از طرف دیگر، فصل خزان و برگ ریزان، لحظه غروب خورشید، پژمرده شدن گل ها و ریزش شکوفه ها، بیماری و مرگ، تنگ دستی و حوادث تلخ، دو روی سکه زندگی انسان را تشکیل می دهند.
گاهی غم، و زمانی شادی به سراغ انسان می آید، اما او فطرتاً از غم گریزان و به شادی متمایل است. در این میان، جوانی که به مرحله شکفتگی، پویایی و نشاط دوران بلوغ پا نهاده، بیش از دیگران به شادی می اندیشد و آن را با خود آرایی و... ظاهر می سازد. این حق جوان است که در جامعه شاد باشد و از زندگی خود لذت مشروع ببرد.
قطعاً اسلام که دینی فطری و تأمین کننده صلاح دنیا و آخرت انسان است، مخالف شادی نیست، بلکه حامی و پشتیبان آن نیز می باشد.
نظر به اهمیت این موضوع، در این شماره، نقش شادی در همه عرصه های زندگی، عوامل فرح انگیز و شادی آفرین و دیدگاه اسلام را در باره شادی به بحث می نشینیم. امیدواریم مورد استقبال جوانان قرار گیرد.
معنای شادی
شاد در لغت، به معنای خشنود، خوش حال، خوش وقت، بی غم، خوش و خرم زیستن، زندگی کردن، و زندگانی کردن، و شادی به معنای شادمانی، خوش حالی، و خوش دلی آمده است.(1) علم روان شناسی تعریف های مختلفی از نشاط ارائه کرده است، اما به طور اجمال می توان گفت: یکی از جنبه های هیجان، شادی است که با واژه هایی چون: سرور، نشاط و خوش حالی هم معناست. در این جا به چند تعریف از شادی اشاره می کنیم:
«شادی، احساس مثبتی است که از حس ارضا و پیروزی به دست می آید. شادی، عبارت است از مجموع لذت ها منهای دردها. شادی، ترکیبی از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پایین است.»(2)
شادکامی و نشاط، حالتی است که از آن به سرزندگی و آمادگی برای پیشرفت یاد می شود. استاد مطهری در این باره می گوید: «سرور، حالت خوش و لذت بخشی است که از علم و اطلاع به این که یکی از هدف ها و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست می دهد. و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدف ها و آرزوها به انسان دست می دهد.»(3)
ضرورت شادی
شادی برای انسان، یک امر ضروری است. در سایه شادی و نشاط، زندگی معنا و مفهوم خاصی پیدا می کند و دل ها به هم نزدیک، و ترس و بدگمانی و ناکامی و نگرانی بی اثر می گردد. شادی، نه تنها بر روح و روان انسان تأثیر می گذارد، بلکه جسم او را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، به طوری که گفته اند: حتی قادر است از رشد و نمای بیماری سرطان (که در حالت کمون است) پیشگیری کند.(4) ارسطو می گوید: شادی، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که سایر چیزها برای کسب آن هستند.(5)
در شرایطی که آمار مبتلاین به افسردگی و بیماری های روحی رو به تزاید است، به طوری که گفته اند: در جهان 415 میلیون نفر از بیماری های روانی رنج می برند و در کشور ما پنج میلیون نفر به افسردگی مبتلا هستند(6) و تعداد زیادی از جوانان، به ویژه دانشجویان با این بیماری دست به گریبان اند، همگان را متوجه رویکرد جدید به موضوع شادی نموده است.
ویژگی های افراد با نشاط
در بحث نشاط، این سؤال مطرح است که ویژگی های افراد شاد چیست؟ آیا تنها لبخند زدن، نشانه شادی است یا شادی علائم و نشانه های دیگری نیز دارد؟
برداشت های گوناگونی از شاد زندگی کردن مطرح شده است. ارسطو می گوید: مردم عادی، لذت را شادی فرض می کنند. افراد موفق، عملکرد خوب را برابر با شادی می شمارند و دانشمندان، زندگی متفکرانه و جست و جو گرانه را معادل شادی می دانند. زنوسیتیومی، بنیان گذار فلسفه رواقی می گوید: شادی معادل با برآورده شدن آرزوهاست. جان لاک معتقد است که شادی بستگی به تعداد لذات زندگی دارد. همچنین پرفسور مک گیل، شادی را به لذت های تمایلاتِ ارضا شده مربوط دانسته است. برتراند راسل می گوید: رغبت، همگانی ترین نشانه انسان شاد است. برخی از مردم هم، خندیدن دائمی و بگو مگو نداشتن در زندگی را شادی می دانند.(7)
شاید بتوان گفت قدر مشترک همه تعابیر فوق، احساس خوش بختی در زندگی شخصی و رضایت مندی از زنده بودن است که در اصول زیر تجلی می کند:
1-قدردانی کردن از خوبی دیگران؛ 2 . دیگران را به خوبی یاد کردن؛ 3 . اعتراف به ارزش های خود؛ 4 . دوست شدن با مردم خوب و شاد؛ 5 . لذت بردن از مواهب الهی؛ 6 . زندگی در حال؛ 7 . انتظار شادی از خود و دیگران؛ 8 . دوست داشتن دیگران؛ 9 . چهره گشاده داشتن؛ 10 . خودآرایی و آراستگی ظاهر؛ 11 . وقت شناس بودن؛ 12 . مسئولیت پذیری؛ 13 . انتقاد پذیری؛ 14 . رضایت از زندگی؛ 15 . عفو و گذشت.
دین داری و شادی
بعضی تصور می کنند نمی توان هم دین دار بود و هم شادمان، از این رو ناگزیر باید یکی را انتخاب کرد. استاد مطهری می گوید: بعضی از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین با همه چیز به جنگ بر می خیزند؛ شعارشان این است: اگر می خواهی دین داشته باشی، به همه چیز پشت پا بزن، دنبال مال و ثروت نرو، حیثیت و مقام را ترک کن، زن و فرزند را رها کن، از علم بگریز که حجاب اکبر و مایه گمراهی است، شاد مباش و شادی نکن، از خلق بگریز و به انزوا پناه ببر و امثال اینها.(8) وی این نظر را خلاف منطق اسلام می داند و می گوید: یکی از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطری انسان را در نظر گفته و هیچ کدام را از قلم نینداخته است، و معنای فطری بودن قوانین اسلامی، هماهنگی آن قوانین و عدم ضدیت آنها با فطریات بشر است.(9)
برداشت نادرست از آیه «فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیراً جزاءً بما کانوا یکسبون؛(10) آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند؛ این جزای کارهایی است که انجام می دهند»، باعث شده که عده ای تصور کنند اسلام با خنده و مظاهرشادی، مخالف و طرفدار گریه و اندوه است؛ در حالی که آیه فوق در مورد شادی خاصی است که منافقان به منظور تضعیف اراده مسلمانان از خود نشان می دادند؛ کسانی که از شرکت در جنگ تبوک سرپیچی کردند و با عذرهای واهی در خانه های خود نشستند و دیگران را هم دلسرد و منصرف می نمودند و می گفتند: در این گرمای سوزان تابستان به سوی میدان نبرد حرکت نکنید. آنان از این عمل خود، خوش حال بودند و قهقهه سر می دادند و بسیار می خندیدند. قرآن مجید به منافقان اخطار می کند که باید کم بخندند و بسیار بگریند؛ گریه برای آینده تاریکی که در پیش دارند. از این رو در آخر آیه می فرماید: این جزای اعمالی است که آنها انجام می دادند.(11) نتیجه این که آیه فوق، در صدد نفی شادی به صورت مطلق نیست.
آیه دیگری که ممکن است شاهدی برای مذمت شادی تلقی شود، درباره داستان قارون است که از زبان قومش می فرماید: «اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین؛(12) به خاطر بیاور هنگامی که قوم قارون به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادی کنندگان را دوست ندارد»، در حالی که این آیه نیز، شادی خاصی را مذمت کرده و آن، شادی مستانه و مغرورانه است که با گناه، غفلت و فساد همراه است.
شادی در سیره معصومان
موضوع شادی به عنوان یکی از نیازهای اساسی آدمی و عنصری تأثیر گذار در زندگی، همواره مورد توجه پیشوایان دینی قرار گرفته است، به طوری که امیر مؤمنان علیه السلام این حالت عاطفی را به «فرصت» تعبیر کرده است: «اوقات السرور خلسة؛(13) مواقع شادمانی، فرصت است»؛ یعنی فرصتِ اندوختن توانایی و نشاط بیشتر. آن حضرت یکی از صفات مؤمنان را چهره بشاش و شاد داشتن دانسته و فرموده است: «المؤمن بِشره فی وجهه و حزنه فی قلبه؛(14) شادی مؤمن در چهره اش و اندوهش در دلش است.»
امام علی علیه السلام خود به این صفت آراسته بود. استاد شهید مطهری در این باره می گوید: «علی، مردی بود بشاش، بر خلاف مقدس مآب های ما که همیشه از مردم دیگر بهای مقدسی می خواهند، همیشه چهره های عبوس و اخم های در هم کشیده دارند و هیچ وقت حاضر نیستند یک تبسم به لبشان بیاید؛ گویی لازمه قدس و تقوا، عبوس بودن است. مؤمن، اندوه خودش را در هر موردی در دلش نگه می دارد، وقتی با مردم مواجه می شود، شادی اش را در چهره اش ظاهر می کند. علی علیه السلام همیشه با مردم با بشاشت و با چهره بشاش رو به رو می شد؛ مثل خود پیغمبر. علی علیه السلام با مردم مزاح می کرد مادام که به حد باطل نرسد؛ همچنان که پیغمبر مزاح می کرد. یگانه عیبی که برای خلافت به علی علیه السلام گرفتند این بود که گفتند: عیب علی علیه السلام این است که خنده روست و مزاح می کند؛ مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند.»(15)
پیشوایان دین در تقسیم بندی اوقات و نظم روزانه، برای مسرت و شادی جایگاه خاصی در نظر گرفته اند. امام رضاعلیه السلام می فرماید: کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و مناجات با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان آگاه سازند و در باطن به شما خلوص دارند، و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ اختصاص دهید و با این بخش از زندگی، قادر خواهید بود آن سه بخش دیگر را به خوبی انجام دهید.(16)
در این حدیث، به نکته مهم تربیتی و روان شناختی اشاره شده و آن، تأثیر نشاط و شادمانی در آمادگی روحی و روانی انسان است، زیرا آدمی در پرتو شادمانی، با نیرویی مضاعف به فعالیت های روزمره خود می پردازد.
آن حضرت در حدیثی دیگر می فرماید: از لذایذ دنیوی (که قطعاً یک مورد از آنها شادمانی است) نصیبی برای کام یابی خویش قرار دهید و خواهش های دل را از راه های مشروع و حلال بر آورید، اما در این کار به مردانگی و شخصیت شما آسیب نرسد و زیاده روی نکنید. در این صورت با استفاده از لذایذ دنیوی، بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد.(17)
اقسام شادی
نکته مهم و اساسی آن است که اسلام هر گونه شادی را تأیید نمی کند، بلکه برای آن حد و مرزی قائل است. هر چند شادی یک هیجان طبیعی برای انسان قلمداد می شود و از این حیث نمی توان آن را نوع نوع کرد، اما با توجه به عامل پدید آورنده، انگیزه شادی، موقعیت زمانی و مکانی و عوارض دیگر، چه بسا بار مثبت و منفی پیدا می کند. از این رو با نگرش دینی، شادی به دو قسم پسندیده و ناپسند تقسیم می شود:
الف) شادی پسندیده
از نگاه دین، شادی پسندیده آن است که جهت گیری الهی داشته باشد و یا مقدمه ای برای انجام وظایف شرعی باشد، چون طبق نظام ارزشی اسلام، مطلوب واقعی، تقرب به خداست و همه حرکات و سکنات و افعال انسان باید در راستای آن انجام گیرد تا تکامل حاصل گردد. با توجه به معیار کلی گفته شده، می توان برای شادی پسندیده ویژگی های ذیل را بر شمرد:
1 . همراه با گناه نباشد؛ 2 . با غفلت از خدا مقرون نشود؛ 3 . اعتدال و میانه روی در آن رعایت گردد.