بررسى شکل گیرى تولید معیشتى و نقش آن در توسعه نیافتگى کشور (بخش اول)
سیاست هاى صنعتى یا استراتژى هاى توسعه صنعتى در تجربه هاى موفق جهان متضمن دو گروه عمده تصمیم گیرى است و غفلت از هر یک از آنها مى تواند به سهم خود منجر به عقیم ماندن کوشش هاى معطوف به توسعه شود.
گروه اول ناظر بر جنبه هاى ایجابى است و از طریق آن مشخص مى شود که در آینده چه روندهایى باید استمرار یابد و چه روندهایى باید ایجاد شود تا حرکت به سمت توسعه امکان پذیر شود. توهم دست نامرئى موجب مى شود که در تجربه هاى کشورهاى در حال توسعه چنین گمان رود که طراحى سیاست هاى معطوف به جنبه هاى ایجابى باعث مى شود که به صورت خود به خودى و از طریق ساز و کار قیمت ها فعالیت هاى غیرکارآمد از گردونه اقتصاد ملى خارج شود اما نظریه پردازان توسعه اعم از نظریه پردازان اولیه، ساختارگراها، طرفداران مکتب وابستگى و بالاخره نهادگرایان هر کدام به گونه اى نشان داده اند که پاى نامرئى «منافع» در عمل موجب مى شود که فعالیت هاى ناکارآمد همچنان استمرار داشته باشند و آثار و پیامدهاى خود را به صورت انبوهى از موانع سیاسى، اجتماعى، اقتصادى به فرایند توسعه ملى تحمیل کنند. بنابراین مواجهه با این گروه فعالیت ها نیز به «اندیشه» و «برنامه» نیاز دارد.