تعداد صفحه: 30
نوع فایل: Word
فرمت فایل: docx
*** قابل ویـرایش
فهرست مطالب
مقدمه
عوامل دخیل در قضاوت منفی افراد نسبت به وضع موجود
دستاوردها و خدمات اقتصادی
نفت
گاز
پتروشیمی
فناوری هسته ای و انرژی هسته ای
برق
صنایع نظامی
صنایع
وضعیت روستاها
کشاورزی و دامداری
آب
توسعه مخابرات و تلفن
تحولات در بخش راه و ترابری
میانگین رشد اقتصادی
جمعیت
توزیع درآمد
خدمات و دستاوردهای نظام در حوزه فرهنگی، علمی و اجتماعی
میزان سواد
مبارزه با مواد مخدر
فرهنگ و هنر
بهداشت و سلامت
سایر موارد
دستاوردهای سیاسی
استقلال سیاسی
قانون اساسی
تحول در نهادهای سیاسی-اجتماعی
ولایت فقیه
آزادی
مشارکت سیاسی
سایر موارد
منابع
مقدمه
برنامه های توسعه ملی در هرکشور یکی از ابزارهای اصلی توسعه همه جانبه می باشد که درسطوح مختلف با توجه به شرایط اقلیمی،محیطی،فرهنگی، اجتماعی- اقتصادی و با یک سری سیاستها و قوانین خاص مرتبط با اصول وقوانین کشوری تعیین می شود،برای به انجام رساندن و پیاده کردن این گونه برنامه های توسعه ملی یک سری اقدامات ضروری از جمله گرداوری اطلاعات و دادهای محلی،منطقه ای؛جمعیت،نوع ومیزان پیشرفت های اقتصادی و عوامل اجتماعی مناطق کشوردر نظر گرفته شود که بر اساس اینگونه داده های ملی بتوان برای تمام کشور برنامه ریزی کرد و راههای توسعه ملی را هموار کرد وهمچنین برای برنامه ریزی های ملی توسعه سرمایه گذاری های لازم وکلان وبودجه مورد نظرتعیین و برآورد شود چون برنامه های ملی توسعه در میان مدت تنظیم واجرا می شود وبه بودجه نیاز داشته که بتوان مواد آن را اجرا کرد تا در نهایت به توسعه ملی رسید،ارزیابی برنامه های توسعه ملی خود یکی از راههایی است که رسیدن به توسعه را تا حدودی آسان می کند چون عوامل پیشرفت و عوامل عدم رسیدن به توسعه را مشخص می کند که کدام برنامه های توانستند به اهداف خود برسند.این پژوهش با هدف ارزیابی و تحلیل برنامه های توسعه قبل از انقلاب با روش توصیفی - تحلیلی واز نظرماهیت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای - اسنادی استفاده شده است. نتایج به دست آمده ازاین ارزیابی بیان گوی نقاط ضعف و قوت برنامه های توسعه قبل ازانقلاب می باشد.
در یک مقایسه دقیق و علمی لازم است در موارد متعدد و با استفاده از آمارها و شاخص های صحیح و با در نظر گرفتن الگوی علمی سنجش موفقیت یک نظام (کارآمدی نظام = اهداف + امکانات + موانع ) ، به تحلیل و ارزیابی پرداخته شود ، در ادامه تلاش می نمائیم تا برخی از مهمترین را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم :
یکی از نکاتی که در قضاوت افراد نسبت به وضع موجود تاثیر منفی بر جای گذاشته ، ارزانی قبل از انقلاب و گرانی بعد از انقلاب است . این مسئله از دو جهت باید مورد توجه قرار گیرد .
الف)از جهت سیاست های اقتصادی توسعه ای کشور ، این سوال مطرح می شود که چرا قبل از انقلاب ، قیمت کالاها ارزان بوده و بعد انقلاب گران شده است ؟ بررسی ها نشان می دهد یکی از عمده ترین دلایل این امر ، اعمال تعرفه های گمرکی پایین از سوی دولت نسبت به کالاهای وارداتی خارجی در قبل از انقلاب و افزایش این تعرفه ها بعداز انقلاب بوده است . به عبارت دیگر در نتیجه اعمال تعرفه های گمرکی پایین ، کالاهای خارجی به وفور و با قیمت بسیار نازل در بازار یافت می شد این سیاست اقتصادی نامناسب ، در جهت تضعیف تولیدات داخلی ، افزایش وابستگی اقتصادی کشور به قدرت های صنعتی و تامین بازار برای آنان بوده است زیرا در چنین شرایطی تولید کننده نوپا و کم تجربه داخلی امکان رقابت با تولید کننده توانمند و مجرب خارجی را نمی یابد و به سهولت از صحنه رقابت خارج می شود و حضور در عرصه تولید را مقرون به صرف نمی یابد .
به همین جهت است که ارزانی کالاها (به معنای عرفی آن ) یکی از بزرگ ترین موانع رشد و توسعه اقتصادی در جوامع ، به خصوص در جوامع در حال در حال توسعه تلقی می شود ؛ ارزانی غیر معقول ، موجب تضعیف موقعیت تولید کننده و در نهایت ، تضعیف تولیدات داخلی می شود . از همین رو در اکثر کشورهای پیشرفته اقتصادی ،گرانی وجود دارد . برای مثال ،بانک جهانی برای چندمین بار ، توکیو پایتخت ژاپن را به عنوان گران ترین شهر جهان اعلام کرده است حتی در این کشورها گاه با ارزانی مبارزه نیز می شود ، زیرا با واقعی شدن قیمتها ست که می توان از تولید کننده داخلی حمایت کرد و حمایت از تولیدکننده داخلی نیز در نهایت تامین منافع مصرف کننده داخلی را به همراه دارد .
ب)این مسئله از جهت قدرت خرید اکثریت افراد جامعه نیز قابل تامل و توجه است . بسیار می شنویم که گفته می شود در گذشته مثلا قیمت گوشت فلان مقدار بوده با قیمت تخم مرغ چنان بود و درمقایسه با قیمت های کنونی که بسیار افزایش یاقته در این گونه نتیجه گیری می شود که چون قدرت خرید مردم کاهش یافته ، وضعیت معیشت مردم بدتر شده است ؛
در پاسخ باید توجه کرد که هم ،مشاهده عینی وضعیت جامعه و هم آمارها ، نشان از بهتر شدن نسبی وضعیت معیشت اکثریت افراد جامعه دارد . به عبارت دیگر ، درست است که در گذشته قیمتها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایین تر از آن بوده است آمارها و بررسی های رسمی و غیر رسمی گویای آن است که به غیر برخی اقشار جامعه ؛اکثر مردم به خصوص صاحبان مشاغل آزاد از وضعیت معیشتی مناسب تری نسبت به قبل از انقلاب برخودار می باشند . لکن به دلایل متعددی همچون تغییر الگوی زندگی (الگوی مسکن ، خوالک ، پوشاک و لوازم منزل ) و به تبع آن ،افزایش سطح انتظار آنها از زندگی ،ابراز نارضایتی و احساس محرومیت در آنان افزایش یافته است .
به عنوان مثال امروزه الگوی مسکن عموم مردم نسبت به قبل اتز انقلاب و سال های اول انقلاب تغییر یافته است .در گذشته اکثر خانواده ها گسترده بودند ، اما اکنون هسته ای شده اند . مثلا در گذشته اگر عروس یا دامادی به خانواده اضافه می شد ، در یکی از اتاقهای همان خانه جای میگرفت ؛ اما اکنون عموما زوجهای جوان به زندگی در مسکن مستقل روی می آورند .
در خصوص الگوی خوراک نیز شاهد تغییرات اساسی در جامعه خودمان در سال های اخیر هستیم. در حدود 30 سال پیش، قوت غالب خانوادههای ایرانی نان بوده و برنج غذای اعیانی محسوب میشده در حالی که امروز الگوی خوراک اکثریت جامعه تغییر یافته و عموما برنج در غذای روزانه آنان جایگاه خاصی پیدا کرده است.
آمارهای جهانی نیز گویای بهتر شدن وضعیت رفاه مردم ما در سالهای پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانک جهانی، 46 درصد مردم ایران در سال 1356 زیر خط فقر بودند؛ اما این رقم در سال 1378 به 16 درصد کاهش یافته یعنی بیش از 8/2 برابر وضعیت رفاه جامعه بهتر شده است؛ البته در این خصوص مباحث فراوان دیگری قابل طرح است که پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد.
عوامل دخیل در قضاوت منفی افراد نسبت به وضع موجود
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا با وجود این دستاوردها و تلاشهای غیرقابل انکار از سوی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، عدهای از مردم و حتی نخبگان از وضعیت موجود اظهار نارضایتی میکنند؟
در پاسخ باید گفت که عوامل متعددی در این قضاوت منفی دخیل بوده است. از جمله: